اولین و مهمترین مولفۀ پیشرفت هر ملتی انسان است؛ همان سرمایهای که آگاهیها، آرمانها و انگیزههایش، او را به سویی میکشاند که دانش، توانایی، هنر و ذوق خود را برای پیشرفت دستهجمعی امتی خرج کند.
تاریخ سرزمین ایران پر از انسانهایی است که در عرصههای مختلف اندیشه و علم، مبارزۀ سیاسی، هنر، نویسندگی، شاعری، خدمترسانی و اصلاح اجتماعی، تعلیم و تربیت، رسانه، ورزش، کارگری، کارآفرینی، قانونگذاری، حکمرانی و مطالبهگری در قلمرو روستا و شهر و چهبسا فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران عزیز، تلاش کرده و خودشان را بسط دادهاند. انسانهایی که نقش و رسالت انسانی خود را فراتر از عادتها و روزمرگیها و فردیتها درک کردهاند و همین ادراک، آنها را با آدمهای اطرافشان متفاوت کرده است. انسانهایی که قرار ندارند و آنقدر که در توانشان هست و آنگونه که موقعیتشان اقتضا میکند، به فکر حرکت هستند و این حرکت آگاهانه و دردمندانه، خود باعث گشایشهای بعدی شده است. آدمهایی که به برکت این دغدغه، در وادی تعالی خویش و خویشاوندان نیز حرکت ایجاد کردهاند.
این انسانها را کجا میتوان یافت؟ دنبال جای خاصی نباید بود. کافیست سری بچرخانیم. در محله، شهر و روستایمان، میان زنان و مردان این سرزمین، بسیاری از این انسانها را بارها دیدهایم و بهراحتی از کنارشان گذشتهایم، خصوصا از کنار زنانشان.
در این کتاب سعی شده است از میان زنانی که در تاریخ معاصر ایران عزیز تاکنون کمتر دیده و شناخته شدهاند برخی را بهصورت داستانی روایت کنیم. این زنان عملشان لزوما شبیه هم نیست و هرکدام کاری انجام میدهند، اما یک روح گرم و گیرا، همۀ آنها را شبیه هم کرده است. در وجود هریک از این زنان، شمعی است که از اسارت رکود، جهل، سرگردانی و سرگرمی رهایی یافته و روشن شده و خود میتواند شمعهای خاموش دیگر را روشن کند. زنانی روشن و روشناییبخش و مثالزدنی برای زنان و مردان.