وقتی برای نخستین بار با مفهوم “مالی غیرمتمرکز” یا همان DeFi آشنا شدم، ذهنم بیشتر از هر چیز درگیر یک پرسش ساده شد:
آیا واقعا میتوان بدون بانک، بدون نهاد مرکزی و بدون امضای کارمند پشت باجه، در دنیایی منظم و امن، پول را جا به جا کرد، سود گرفت، وام داد و حتی سرمایهگذاری کرد؟
پاسخ این سوال نه فقط بله بود بلکه جرقهای شد برای یک مسیر فکری و حرفهای که حالا در قالب این کتاب در دستان شماست.
در سالهای گذشته، بسیاری از ما تجربههایی نه چندان دلچسب از نظام مالی سنتی داشتهایم. از صفهای طولانی بانکی گرفته تا باز بودن دربهای فرصت بر روی عدهای خاص.
از کارمزدهایی که گاه بیدلیل پرداخت میکنیم تا تصمیمهایی که به جای ما گرفته میشوند.
در چنین فضایی، DeFi مثل نوری بود در دل یک راهرو تاریک. نوری که نه تنها نشان میداد سیستم مالی آینده میتواند کارآمدتر، شفافتر و آزادتر باشد بلکه صدای رسای نسلی را منتقل میکرد که دیگر نمیخواهد تنها نقش مصرفکننده سرمایه را بازی کند بلکه میخواهد مالک آن باشد.
نگارش این کتاب برای من یک پروژه صرفا فنی یا دانشگاهی نبود. این کتاب حاصل سالها مطالعه، تجربه میدانی، آزمون و خطا و شاید مهمتر از همه، گفت وگو با آدمهایی بود که مثل من دغدغه تغییر داشتند. کسانی که به جای شکایت از سیستمهای موجود، تصمیم گرفتند
چیزی نو بسازند.
من این کتاب را نه برای متخصصین بلاکچین، نه برای تحلیل گران حرفهای بازار، بلکه برای هر کسی نوشتم که:
میخواهد بداند دنیای مالی جدید چیست؛
دوست دارد تصمیمهای مالی هوشمندانهتری بگیرد؛
دنبال آزادی و اختیار واقعی در سرمایهگذاری است؛
یا حتی فقط کنجکاو است که پشت پرده NFTها، DAOها، صرافیهای غیرمتمرکز وییلدفارمینگ چه میگذرد.