دوست ندارم سفرنامه بنویسم، ولی این یکی فرق میکرد. دلم میخواست با یک بهانه، حرفهای کمتر شنیده شده در هیاهوی تاریخ را به گوش مخاطب برسانم. برای خواننده تاریخ بگویم و بپرسم: فکرش را میکردی غرب مدعی چه و چه حتی به ساکنان خودش رحم نکرده باشد؟ هدفم این بود تصاویری بسازم که ثابت میکند به اسلام و مسلمانی که میرسد، نه آزادی معنا دارد، نه حقوق بشر و نه سازمانهای بینالمللی. فرقی نمیکند مسلمانها شیعه باشند یا سنی. پوستشان تیره باشد یا چشمهایشان آبی. سفت و سخت پای احکام دینشان باشند یا به زحمت چیزی از آن شنیده باشند. همین که مسلمان باشند کافی است تا محکوم شوند به درهم شکستن، حذف و نابودی.
برایم مهم بود از مردانگی ایرانمان بگویم. ایران مقتدر مظلومی که ندای هیچ مسلمان دردمندی را، چه شیعیان لبنان و یمن باشند و چه اهل سنت فلسطین و بوسنی و هرزگوین، بیجواب نگذاشته.