کتاب «شب ظلمانی فراموش شدگان» نوشته ماری دیدیه، که در سال ۲۰۰۶ توسط انتشارات گالیمار منتشر شد، روایتی عمیق و تکاندهنده از زندگی ژان باتیست پوسین است؛ مردی که نامش در تاریخ رسمی روانپزشکی کمرنگ مانده اما نقش او در شکلگیری نخستین الگوهای درمان انسانی بیماران روانی انکارناپذیر است. این کتاب حاصل نگاه ترکیبی دیدیه است؛ نویسندهای که پزشک است و همین پیشینه به او امکان میدهد با حساسیتی اخلاقی و دقتی مستند، زندگی مردی را بازسازی کند که از دل رنج، فقر، بیماری و حبس، به سرچشمهای از شفقت و اصلاح نهادی بدل شد. دیدیه با رجوع به منابع آرشیوی و پروندههای پزشکی بیمارستان بدنام بیستر، جایی که پوسین جوان پس از ابتلا به بیماری «اکروئل» در آن بستری شد، مسیری غیرقابل انتظار را روایت میکند: مسیری که از یک بیمار ضعیف و بیپناه آغاز میشود و به مراقبی تبدیل میگردد که قادر است چهره تاریکترین نهاد عصر خود را تغییر دهد. بیستر در قرن هجدهم نه بیمارستان، که بیشتر زندانی بود برای یتیمان، بیماران روانی، فقرای شهری و کسانی که جامعه تمایلی به دیدنشان نداشت. رفتار رایج در این مکان با زنجیر، حبس، تحقیر و بیتوجهی تعریف میشد و کمتر نشانی از مراقبت یا تلاش برای درمان وجود داشت. در چنین محیطی، مقاومت پوسین در برابر فروپاشی، و سپس تلاشش برای کمک به دیگران، معنایی شگفتانگیز مییابد: او نهتنها دوباره بر بیماری غلبه کرد، بلکه با مهربانی، مشاهدهگری دقیق و احساس مسئولیتی بینظیر، نزد کارکنان و سپس مدیران بیمارستان به جایگاهی رسید که «فرماندار دیوانگان» نام گرفت. دیدیه این سیر تحول را نه با ادعای اسطورهسازی، بلکه با روایتی صمیمی دنبال میکند؛ روایتی که گاه پوسین را بهطور مستقیم خطاب قرار میدهد و از این طریق، نوعی گفتوگوی بیننسلی میان نویسنده و قهرمان فراموششده شکل میدهد. او نشان میدهد که چگونه پوسین، پیش از ظهور جنبشهای اصلاحی رسمی، بهطور شهودی اصولی را به کار میبست که بعدها «درمان اخلاقی» نام گرفت: کنار گذاشتن اجبار فیزیکی، مشاهده دقیق حالات بیمار، گوش دادن، احترام به کرامت فرد و باور به امکان بهبود. این نگاه انسانی در دل تاریکی نهادی بیستر، روشنایی کوچکی بود که راه را برای تحولاتی بنیادین در قرن بعد گشود. در خلال روایت، کتاب به پرسشهای ژرفتری نیز میپردازد: اینکه تاریخ کدام صداها را حفظ میکند و کدام را خاموش میسازد؛ اینکه چگونه انساندوستی میتواند در دل ساختارهای خشن و غیرانسانی ریشه بدواند؛ و اینکه آیا شفقت فردی قادر است دیوارهای یک سیستم ظالمانه را ترک بردارد. قدرت کتاب در همین تلفیق میان مستندات تاریخی، تأملات اخلاقی و احساسی ریشهدار است؛ روایتی که هم برای خواننده عمومی قابل دسترسی است و هم برای مخاطبان حرفهای ارزش پژوهشی دارد. «شب ظلمانی فراموش شدگان» در نهایت تصویری زنده از مردی ارائه میدهد که بدون قدرت رسمی، بدون تحصیلات ویژه و بدون پشتیبانی نهادی، تنها با انسانیت خود توانست شکلی تازه از مراقبت روانی را تجربه و اجرا کند. دیدیه با بازگرداندن پوسین به حافظه جمعی، نهفقط زندگی او را نجات میدهد، بلکه نشان میدهد که تاریخ روانپزشکی مدرن بیش از آنکه محصول تصمیمهای ساختاری باشد، وامدار لحظاتی از شفقت فردی است؛ لحظاتی که میتوانند در سکوت قرنها گم شوند، اگر کسی همچون او برای روایتشان نکوشد.
درباره ماری دیدیه
ماری دیدیه (Marie Didier) نویسنده فرانسوی می باشد.