کتاب رویای تئو

The Way to Stay in Destiny
کد کتاب : 24174
مترجم :
شابک : 978-9644086991
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 238
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

نامزد جایزه مگنولیا سال 2017

معرفی کتاب رویای تئو اثر آگوستا اسکاترگود

کتاب «رویای تئو» رمانی نوشته «آگوستا اسکاترگود» است که نخستین بار در سال 2015 به چاپ رسید. «تئو» که اکنون باید در کنار «دایی ریموند» زندگی کند، از «کنتاکی» به شهری کوچک به نام «دستینی» در ایالت «فلوریدا» آورده می شود. آن ها به «مسافرخانه و آکادمی رقص خواهر گرندرسول» می روند، جایی که «تئو» باید کارهای طاقت فرسای خانه و دستورات بی پایان «ریموند» را انجام دهد. «تئو» از آغاز کردن کلاس ششم در مدرسه ای جدید، چندان خوشحال نیست—تا این که با دختر شهردار، «آنابل» آشنا می شود که درست مانند خودش، عاشق بیسبال است. «خواهر گرندرسول» او را تشویق می کند تا استعدادش در نواختن پیانو را در مراسم اجرای موسیقی آکادمی به کار بگیرد، اما درست وقتی «تئو» احساس می کند سرنوشتش بالاخره در کنترل خودش قرار گرفته، «دایی ریموند» ممکن است دوباره او را مجبور به نقل مکان کند.

کتاب رویای تئو

آگوستا اسکاترگود
آگوستا اسکاترگود در دلتای می سی سی پی بزرگ شد و در دانشگاه کارولینای شمالی و مدرسه کتابخانه در کالج سیمونز درس خواند.
نکوداشت های کتاب رویای تئو
An affecting story about holding on to one’s dreams.
داستانی تأثیرگذار درباره رها نکردن آرزوهای خود.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A heartwarming story of friendship, family, and finding one's place in the world despite hardship and heartache.
داستانی دلگرم کننده درباره دوستی، خانواده، و یافتن جایگاه خود در جهان علیرغم سختی و اندوه.
School Library Journal School Library Journal

A well-crafted novel that explores such challenging themes as enduring the impact of war on families, establishing a new life, and understanding what love truly means.
رمانی خوش-ساخت که به کاوش در تم هایی چالش برانگیز می پردازد، از جمله تحمل تأثیرات جنگ بر خانواده ها، ساختن یک زندگی جدید، و درک معنای واقعی عشق.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب رویای تئو (لذت متن)
هیچ چیزی درباره کودکان نمی دانم. به خصوص کودکی که مرا به یاد دوران های بد می اندازد.

هیچکس در تاریخ کل جهان، حتی یک چیز را که ارزش یاد گرفتن داشته باشد، در روز آخر مدرسه یاد نگرفته است.

همانطور که مادربزرگ مهربانم همیشه می گفت، «هر رود به یک ساحل نیاز دارد.»