کتاب بحران دموکراسی در ایران

Iran: The Crisis of Democracy
(1320 تا 1332)
کد کتاب : 24332
مترجم :
شابک : 978-6001199776
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 628
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1989
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب بحران دموکراسی در ایران اثر فخرالدین عظیمی

کتاب پیش رو اثری است از "فخرالدین عظیمی" که در آن "بحران دموکراسی در ایران" را از سال 1320 تا 1332 مورد بررسی قرار می‎دهد. در سال 1941 انگلیس و روسها ایران را اشغال کردند. رضاشاه مستبد تحت فشار انگلیس مجبور به کناره‌گیری شد و این اتفاق، یکی از پرتلاطم‌ترین دوره‌های تاریخ سیاسی مدرن ایران را به دنبال داشت. ایران صحنه آشفتگی سیاسی شد و شامل جناح‌ها و سازمان‌های متعددی شد که اعتقادات ایدئولوژیک آنها از چپ کمونیستی تا راست مذهبی را در بر می‌گرفت.
هدف اصلی "فخرالدین عظیمی" در "بحران دموکراسی در ایران" توصیف مجموعه ای از عوامل پیچیده از جمله مقررات و محدودیت‌های قانون اساسی است که مانع از پیدایش و توسعه یک حکومت پارلمانی با ثبات در ایران در فاصله زمانی خاتمه پادشاهی رضاشاه در شهریور 1320 تا سقوط دولت دکتر مصدق در مرداد 1332 در ایران شد. سناریوی ناشی از شرایط پیش‌آمده سبب شد که ایران خود را در یک بن‌بست مزمن و در عین حال تجزیه‌کننده ببیند و بحران های سیاسی متعددی را نشان دهد.
"بحران دموکراسی در ایران" اولین مطالعه مفصلی است که به زبان انگلیسی نیز منتشر شده است و جزئیات چشمگیر جدیدی را در مورد نزاع و دسیسه‌ای که مشخصه آن دوره است، ارائه می‌دهد. همچنین به دنبال توضیح این موضوع است که چرا تنها تجربه طولانی ایران با دموکراسی پارلمانی محکوم به شکست بود. اقتدارگرایی و فقدان جامعه مدنی واقعی که ناشی از ناکامی‌های این دوره بود به تبیین مشکلات مستمری که ایران تا امروز هم با آن دست به گریبان است، منجر شد. این مطالعه از نظر گستردگی و عمق پرداختن به موضوع و همچنین استفاده گسترده از منابع فارسی و سایر زبان‌ها بی همتاست.

کتاب بحران دموکراسی در ایران

فخرالدین عظیمی
فخرالدین عظیمی (متولد 1332) پژوهشگر و استاد تاریخ معاصر ایران است. او هم‌اکنون استاد تاریخ دانشگاه کنتیکت است.عظیمی در 1332 در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در دانشگاه تهران انجام داد، فوق لیسانس خود را از سواس و دکترای تاریخ را در ۱۹۸۵ از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد.عظیمی برنده جایزه انجمن بین‌المللی ایران‌شناسی در سال ۲۰۱۰ است. «بنیاد مصدق» در ژنو نیز جایزهٔ خود را به کتاب در پی مردم‌سالاری، کشاکش صد ساله با خودکامگی در ایران عظیمی اعطا کرده‌است. مقاله آ...
نکوداشت های کتاب بحران دموکراسی در ایران
This is the outstanding work on the subject, clearly and gracefully written, as well as informative and authoritative.
این اثر برجسته پیرامون موضوع مدنظر، به وضوح و با ظرافت نوشته شده و همچنین آموزنده و معتبر است.
Professor Wm. Roger Louis, University of Texas at Austin

Dr. Azimi shows with great skill the inherent structural weaknesses in the Iranian constitution - especially the inter-relationship between the Majlis, Court and Cabinet - which contributed to a stalemate in effective government. The thoroughness and detail of the research make this an indispensable introduction for every student of the period.
دکتر عظیمی با مهارت فراوان ضعف های ساختاری ذاتی قانون اساسی ایران - به ویژه روابط متقابل مجلس، دیوان و کابینه - را نشان می دهد که به بن بست رسیدن دولتی کارآمد منجر شد. دقت و جزئیات پژوهش، این اثر را به مقدمه ای ضروری برای همه دانشجویان تبدیل کرده است.
John Gurney, Wadham College, Oxford

قسمت هایی از کتاب بحران دموکراسی در ایران (لذت متن)
سلطنت فتحعلی شاه قاجار ( ۱۷۹۷ـ۱۸۳۴ ) با دورانی از تاریخ کشور مصادف شد که در طول آن، بخش های مهمی از سرزمین ایران تحت حاکمیت ممالک دیگر درآمد. از آن پس با موافقت نامه های بین المللی زیانبار، واگذاری امتیاز به قدرت های خارجی و اخذ وام و اعتبار از آن ها، وابستگی و آسیب پذیری دولت ایران تضمین شد. رقابت مستمر بین انگلیس و روس به تشدید ضعف و ناتوانی دولت کمک کرد، بدون آنکه رفتار خودسرانه شاه و زیردستانش را کاهش دهد. رواج بی قانونی و ناامنی در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، رفته رفته اقدام برای نظارت بر اعمال دولت و تحمیل حد و حدودی بر اقتدار آن را ضروری کرد با این هدف که دولت، خود را در برابر مردم جوابگو و مسئول بداند. فشارهای مالی و اقتصادی موجود و جوّ گسترده بی قانونی بر قشرهای سنّتی، مانند اصناف و به ویژه تجّار که پیوندهای محکمی با علما داشتند، اثراتی ناگوار برجای گذارد، و علاوه بر آن، حمایت و امتیازاتی که رقبای خارجی از آن برخوردار بودند، رنجش و آزردگی گروه های مزبور را به دنبال آورد. علما که در نقش سخنگویان تجّار، خود نیز از سلطه فزاینده بیگانه وحشت زده بودند، زبان به اعتراض گشودند. این نارضایی های گوناگون، راه را برای اقدام دسته جمعی جهت تغییر و تحول هموار کرد. سرسختی اولیه حکومت و اشتباهات تاکتیکی ناشیانه آن، به معترضین دل و جرات بخشید. درخواست ها که در آغاز به تاسیس « عدالتخانه » محدود می شد، وسیع تر شده، ایجاد یک « مجلس شورا » را نیز دربر گرفت. واژگان و مفاهیم سیاسی که برای بیان خواست های تغییر و تحول به کار می رفت، ناگزیر، مبهم و به معانی مختلف قابل تعبیر بود. این ابهام، سردمداران غیرروحانی اصلاحات را که به عناوین گوناگون مشروطه خواه، آزادی خواه، یا ملّیون شناخته می شدند، یاری داد، زیرا تغییراتی که گروه اخیر خواستار آن بودند به مراتب فراتر از اصلاحاتی می رفت که ابتدا از سوی روحانیون و تجّار و کسبه مذهبی عنوان شده بود. به هرحال، ازآنجاکه تفاوت بین مواضع دو گروه به درستی درک نشد، اختلاف و تفرقه ای در آن زمان به بار نیاورد. سرانجام، مظفرالدین شاه بیمار در برابر فشار سر فرود آورد و در ۵ اوت سال ۱۹۰۶ ( ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ ) فرمانی صادر کرد که مبشّر دوران جدید مشروطه در تاریخ ایران بود. یک مجلس شورای ملی ( که از این پس مجلس نامیده می شود ) به زودی تشکیل و قانون اساسی اعلام شد.