برایان استیولی در «آخرین پیمان ناگسستنی» حماسهی «داستان سریر سنگی» را به نقطهی اوج خود میرساند؛ جایی که سرنوشت امپراتوری آنور و کل نژاد بشر در میانهی آشوبی چندجانبه قرار گرفته است. سستریمهای نامیرا بازگشتهاند تا جهان را از وجود انسانهای فانی پاک کنند، سپاهیان دشمن با تمام قوا به مرزها میتازند، لیچها قدرتهای طبیعی را وسیلهای برای رسیدن به اهداف شوم خود قرار دادهاند و خدایان، در کالبد زمینی، در جهان پرسه میزنند و هر یک به دنبال تحقق اهداف خود هستند. در این اثنای کارزار ویرانگر، سرنوشت سه فرزند امپراتور فقید، کادن، والین و ادار، سختتر از همیشه به هم گره خورده است. انتخابهای هر یک از آنها نه تنها آیندهی خودشان، بلکه بقای نسل بشر را رقم خواهد زد و هر کدام به آیندهای متفاوت میاندیشند. کادن، راهبی که اکنون ردای امپراتوری بر تن دارد، با قدرتی الهی و دانشی باستانی دست و پنجه نرم میکند که میتواند جهان را نجات دهد یا برای همیشه نابود سازد. مسئلهی اصلی برای او، یافتن راهی برای شکستن چرخهی بیپایان خشونت است، حتی اگر بهای آن زیر پا گذاشتن تمام اصولی باشد که برایشان آموزش دیده است. والین، سرباز نخبه و شکستخوردهی کترل، توسط عطش انتقام و اندوه به پیش رانده میشود. او در حالی که باقیماندهی نیروهایش را رهبری میکند، در مسیر تبدیل شدن به همان هیولایی است که زمانی با آن میجنگید و انتخابهایش بیش از پیش او را در تاریکی فرو میبرد. اداره، در پایتخت، تلاش میکند تا با ابزارهای سیاسی و نظامی، امپراتوری در حال فروپاشی را از میان شعلههای جنگ داخلی و خیانت نجات دهد و نظمی را بر دنیایی که به سمت هرج و مرج کامل پیش میرود، تحمیل کند. استیولی از طرح داستانگویی مهمل بشدت اجتناب میکند و شخصیتهایش را در موقعیتهایی قرار میدهد که هر انتخابی، بهایی گزاف به همراه دارد. «آخرین پیمان ناگسستنی » دارای پایانبندی بیرحمانه و غیر منتطره ای است که به خوانندگانی تقدیم شده که از فانتزی حماسی، چیزی فراتر از نبردهای خیر و شر میخواهند. این کتاب روایتی از بقا در جهانی است که در آن، مرز میان قهرمان و دیو، ناجی و دجال، به شکلی خطرناک باریک میشود.
درباره برایان استیولی
برایان استیولی نویسنده داستان ههی خیالی آمریکایی است. استاولی در ورمونت زندگی می کند و متاهل است. او قبل از شروع به نوشتن داستان ، ادبیات ، فلسفه ، تاریخ و دین را آموخت.