کتاب مفتش و راهبه

Die Novizin
کد کتاب : 24926
مترجم :
شابک : 978-9643116217
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 576
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2003
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب مفتش و راهبه اثر کالین فالکنر

مادلین، دختر مجسمه‌ساز، سیکارد، شاگرد پدرش را دوست دارد. اما موراند ثروتمند به دختر زیبا چشم دوخته است و مجسمه ساز نمی تواند با تاجر قدرتمند مخالفت کند. تنها راه مادلین رفتن به صومعه است. در آنجا او به راهبه لا تورنو منصوب می شود که شیاطین را می بیند و به زودی توسط تفتیش عقاید به بدعت متهم می شود. اما مادلین دید در شب هم دارد...
کالین بیشتر برای رمان‌های داستانی حماسی تاریخی مانند جاده ابریشم، آزتک و حرم شهرت دارد. «جاده ابریشم» که بر اساس وقایع واقعی ساخته شده است، داستان یک شوالیه معبد و یک راهب دومینیکن را روایت می‌کند که در سال 1260 به عنوان فرستاده به کوبلای خان در زانادو فرستاده می‌شوند تا میانجی‌گر یک معامله صلح باشند. برای انجام این کار، آنها باید یکی از خارق‌العاده‌ترین سفرهایی را که تاکنون انجام داده‌اند انجام دهند… «آزتک» درباره فتح آمریکای مرکزی توسط اسپانیا - و زنی که آن را ممکن کرد - به مدت چهار ماه در لیست پرفروش‌ترین‌ها در مکزیک ماند."حرم" بر اساس زندگی سلیمان باشکوه و کنیزکی است که به ملکه او تبدیل شد - روکسلانا. این کتاب به ده ها زبان در سراسر جهان ترجمه شده است و تنها در آلمان بیش از یک چهارم میلیون نسخه فروخته شده است.
کتاب های او به 24 زبان ترجمه شده است.

کتاب مفتش و راهبه

کالین فالکنر
کالین فالکنر (Colin Falconer) (متولد 1953) نام قلم کالین بولز است، او همچنین از نام قلم مار D'Abranville ، نویسنده انگلیسی تبار استرالیایی استفاده می کند. آثاری که با نام قلم وی منتشر می شوند شامل تریلرهای معاصر و تاریخی و کتابهای کودکان است. او تحت نام اصلی خود نیز كتاب هایی از داستان های طنز آمیز، کتاب های غیر داستانی در مورد زبان؛ فیلمنامه های تلویزیونی و رادیویی؛ و بسیاری از مقاله ها و ستون های مجله منتشر كرده است
قسمت هایی از کتاب مفتش و راهبه (لذت متن)
به من گفت که خداوند موهبت نوع خاصی از « دیدن » را به من عطا فرموده است و صاحب این موهبت باید از دو خطا، یعنی استفاده سبکسرانه و دلخواه از این عطیه الهی از یک سو و ندیده گرفتن و نفی آن از سوی دیگر بپرهیزد. به من گفت که زاده شده ام تا رنج بکشم و بلا ببینم و در عوض به رفعت برسم و بر فراز شوم. سپس دست بر سرم کشید و من هنوز خوب به خاطر دارم که انگشتان مرمرینش بسیار گرم و آکنده از زندگی بود.

سنگتراش هیچ تقصیری نداشت. کاملا مطمئنم که اصلا قصد بدی نداشت و همیشه با نیت خیر کار می کرد. او در صنف سنگتراشان مرد موجه و محترمی محسوب می شد؛ مردی که با انگیزه خیر، علاقه مند بود به جای کار در خانه های با شکوه اعیان و ثروتمندان شهر، مهارت خداداد دست هایش را در خدمت جبروت خداوند به کار گیرد. و به همین دلیل بود که خلیفه صومعه او را انتخاب نمود.