کتاب ابن خلدون و علوم اجتماعی

Ibn Khaldun
(گفتار در شرایط امتناع علوم اجتماعی در تمدن اسلامی)
کد کتاب : 39266
شابک : ‏‫‬978-6006220192
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 449
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1995
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب ابن خلدون و علوم اجتماعی اثر جواد طباطبایی

"ابن خلدون و علوم اجتماعی" اثری است به قلم "جواد طباطبایی" که در آن "گفتار در شرایط امتناع علوم اجتماعی در تمدن اسلامی" را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. در این اثر "جواد طباطبایی" کسانی را که معتقدند ابن خلدون مبتکر بنیان‌گذار علوم اجتماعی در تمدن اسلامی است، رد می کند. در این کتاب تلاش می شود تا جامعه شناسی برخی از ابعاد معرفت و روش شناسی نویسنده درباره علوم جدید اجتماعی، به ویژه ایده‌ی امتناع "عبدالرحمان بن محمد بن ابن خلدون" از علوم اجتماعی، تحلیل و تفسیر شود. به همین دلیل، ابتدا رابطه‌ی بین فلسفه و تفکر ابن خلدون با سنت مورد بررسی قرار می‌گیرد و پس از آن بحثی در مورد مبناهای کلامی نظریه‌ی اجتماعی وی در الهیات و علم کلام متاخر صورت می‌گیرد.
سپس با تأملی در اندیشه‌های افلاطون، فارابی و ابن خلدون، دیدگاه فلسفه اسلامی در مورد ماهیت جامعه بشری مورد بررسی قرار می گیرد و به جنبه هایی از "نظریه عمران ابن خلدون" و طرح و مبانی این دانش به تفصیل پرداخته می‌شود و سپس با مبانی معرفتی علوم اجتماعی قیاس می‌شود.
توصیفات ابن خلدون از عدالت، واقعیت اجتماعی، تجمل و به طور کلی نظریه اقتصادی وی در بخش‌های بعدی کتاب "ابن خلدون و علوم اجتماعی" به قلم "جواد طباطبایی" بررسی می‌شود. پس از تحلیل رویکرد غربی نسبت به سنت در عصر جدید، ایدئولوژی مدرنیسم ابن خلدون و تاریخ اندیشه در دوره اسلامی مرور می شود. لازم به ذکر است که "جواد طباطبایی" در این اثر به دیدگاه‌های نویسندگانی مانند "داریوش شایگان"، "جلال آل احمد"، "احسان نراقی"، "علی شریعتی" و دیگران نیز توجه نشان داده است.

کتاب ابن خلدون و علوم اجتماعی

جواد طباطبایی
سید جواد طباطبایی (زادهٔ ۲۳ آذر ۱۳۲۴)استاد و پژوهشگر ایرانی در زمینهٔ فلسفه و تاریخ و سیاست است. او عضو سابق هیئت علمی و معاون پژوهشی دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. وی از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵ مشغول تدریس در مؤسسه مطالعات سیاسی-اقتصادی «پرسش» بوده‌است.
قسمت هایی از کتاب ابن خلدون و علوم اجتماعی (لذت متن)
مورد جلال آل احمد، از این حیث حایز اهمیت بسیاری است، زیرا از آن جا که او از سویی دربارۀ ماهیت سنت، به دلیل تصوری سطحی و سیاست زده که از عملکرد احتمالی آن دارد، در توهّم است و از سوی دیگر، توجهی به بنیاد اندیشۀ غربی ندارد، فرآورده هایی ایدئولوژیکی از آن را که از حد نازل انتقاد روزنامه ای و نیز از ظاهر تمدن جدید غربی فراتر نمی رود، به عنوان اندیشه ای ناب و اساسی دربارۀ ماهیت تمدن غربی مطرح کرده است.

البته، آنچه در این فقره آمده، به ظاهر نقادی ابن خلدون از سیاست فیلسوفان مربوط می شود و این نقادی ممکن نشده مگر با تکیه بر نقادی ابن خلدون از بنیاد فلسفه و اصول آن که به ویژه، نقادی از اثبات نبوت نزد فیلسوفان در ارتباط آن با نظریۀ سیاست عقلی یونانی جالب توجه است.