کتاب پرنده کوچک بهشت

Little Bird of Heaven
کد کتاب : 42604
مترجم :
شابک : 978-6008975816
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 656
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

نامزد جایزه بین المللی ادبی دوبلین سال 2011

«جویس کارول اوتس» از نویسندگان برجسته در ادبیات آمریکا

معرفی کتاب پرنده کوچک بهشت اثر جویس کارول اوتس

کتاب «پرنده کوچک بهشت» رمانی نوشته «جویس کارول اوتس» است که اولین بار در سال 2007 انتشار یافت. در زیر سطح رویدادهای این روایت از «اوتس»، یک داستان پریان بسیار معروف به چشم می خورد: دیو و دلبر. دلبرها در این داستان، «کریستا دیل» و «زو کرولر» هستند. «کریستا»، راوی قصه است و «زو»، پیشخدمت رستوران و خواننده ای که در سال 1983 در نیویورک به قتل رسید. دیوهای داستان نیز مردان هستند، به خصوص پدر «کریستا» یعنی «ادی» که با «زو» رابطه داشت و اکنون یکی از مظنونین در پرونده قتل او است؛ و همینطور مردی به نام «آرون کرولر» که جسد مادرش را می یابد و با این فکر بزرگ می شود که پدرش ممکن است مادرش را به قتل رسانده باشد. زنان در این داستان، میان علاقه خود به مردان و نیازشان برای فرار از دست آن ها، گیر افتاده اند.

کتاب پرنده کوچک بهشت

جویس کارول اوتس
جویس کارول اوتس، زاده ی 16 ژوئن 1938، نویسنده ای آمریکایی است. اوتس در لاکپورت نیویورک به دنیا آمد. او در آغازین سال های نوجوانی، با علاقه ای کم نظیر به مطالعه ی آثار نویسندگانی چون شارلوت برونته، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی می پرداخت. اوتس، نویسندگی را در چهارده سالگی آغاز کرد؛ در زمانی که مادربزرگش به او یک ماشین تحریر هدیه داد.اوتس در سال 1960 در رشته ی زبان انگلیسی از دانشگاه سیراکوس فارغ التحصیل شد و پس از آن، تحصیلات خود را در دانشگاه های ویسکانسین-مدیسون و رایس ادامه داد. او در زمانی ...
نکوداشت های کتاب پرنده کوچک بهشت
Well-told and ultimately powerful.
با روایتی عالی، و درنهایت قدرتمند.
Onion

An absorbing study of lust, trust, and an unsolved murder.
پژوهشی جذاب درباره شهوت، اعتماد، و یک پرونده قتل حل نشده.
Good Housekeeping

Fans of Oates will delight in this story.
طرفداران «اوتس» از این داستان بسیار لذت خواهند برد.
BookPage BookPage

قسمت هایی از کتاب پرنده کوچک بهشت (لذت متن)
و چه عجیب بود، «زو» که زمانی زنده بود، اکنون مرده. بدتر از مردن، به قتل رسیده. «زو» در پارک «چوتوکو» زنده تر بود، در شب های تابستان که با گروه «بلک ریور برکدون» ترانه اجرا می کرد و من اجازه داشتم بیشتر از ساعت خوابم که ساعت 9 شب بود، بیدار بمانم.

وقتی سرش را مثل هاله ای از پشه ها و شاپرک های پریشان تکان می داد، تمام سعی اش این بود که دست و پایش را گم نکند. او لباس های براق و دامن های کوتاه می پوشید، ولی اگر دامنش بلند بود، از بغل تا نیمه ران هایش چاک داشت و پاهایش در جوراب شیشه ای یا جوراب توری بنددار مشکی می درخشید و کفش پاشنه بلند پایش بود.

می دانید که وقتی خواننده تعظیم می کند، یعنی پایان اجرا. سپس سر خم می کرد، لبخند درخشان و امید بخشی بر لب می انداخت و یک دستش را بالای چشمانش سایه بان می کرد تا رقص نور صحنه، چشمش را نزند، در حالی که خواننده ای مجرب تر هرگز این کار را نمی کرد.