کتاب وسوسه های کمال گرایی;

کتاب وسوسه های کمال گرایی

Perfectionism

کد کتاب : 44968
مترجم :
شابک : 978-6002960269
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 196
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1987
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب وسوسه های کمال گرایی اثر میریام آدرهولد

کمال گرایی امروزه مشکل بسیاری از نوجوانان است. در اینجا کمکی برای کودکان، معتادان به کار، اهمال کارها، بیش از حد موفق‌ها و بزرگسالان دلسوز است. این کتاب تامل برانگیز و دلگرم‌کننده تفاوت‌های بین جاه‌طلبی سالم و کمال‌گرایی ناسالم را توضیح می‌دهد و راهبردهایی برای رهایی از تله کمال‌گرایی ارائه می‌دهد - از شناخت علائم گرفته تا پاداش دادن به خود برای آنچه هستید، نه آنچه انجام می‌دهید. توضیح می دهد که چرا برخی افراد کمال گرا می شوند، کمال گرایی با ذهن و بدن چه می کند، چرا دختران به ویژه در معرض کمال گرایی هستند و موارد دیگر. همچنین به بزرگسالان بینشی می‌دهد که چگونه رفتار و انتظارات آنها می‌تواند به کمال‌گرایی در نوجوانانی که پدر و مادرشان هستند و آموزش می‌دهند کمک کند. نسخه اصلاح شده و به روز شده ی این کتاب شامل تحقیقات و آمارهای جدید در مورد علل و پیامدهای کمال گرایی، طرح های بیوگرافیک کمال گرایان مشهور و ریسک پذیران، و منابعی برای خوانندگانی است که می خواهند بیشتر بدانند.
این کتاب توسط حسین مسنن فارسی ترجمه شده است و نشر پیدایش اقدام به چاپ آن نموده است.
دسته بندی های کتاب وسوسه های کمال گرایی
ادبیات آمریکا
ادبیات واقع گرایانه
دهه 1980 میلادی
داستان مصور
روانشناسی
نکوداشت های کتاب وسوسه های کمال گرایی
Lively, unpatronizing, upbeat text with lots of eye appeal.
متنی پر جنب و جوش، شاد و با جذابیت چشمی فراوان.
KLIATT
Books for the Teen Age
کتابی برای دوران نوجوانی
New York Public Library
قسمت هایی از کتاب وسوسه های کمال گرایی (لذت متن)
دانیل می گوید: «کلاس هشتم نقطه ی عطف زندگی من بود. پدر من تا اون موقع برای یه شرکت بزرگ کار می کرد. یه کمال گرا بود. پرکار و رقابت جو. یهو تصمیم گرفت همه چیزو تغییر بده. کارشو کنار گذاشت و شغل موردعلاقشو شروع کرد. وقتی من عضور تیم شنای مدرسه بودم، یه کمالگرا بودم. مثل پدرم رقابت جو و پرکار. یه روز قوزک پام آسیب دید و دیگه نتونستم رقابت کنم. همه ی این اتفاقات تقریبا تو زمانای نزدیک به هم اتفاق افتاد. همین باعث ایجاد تغییر چشم گیری تو خونواده ما شد. همه تغییر جهت دادن و به جای اینکه مثل همیشه هرکسی کار خودشو بکنه، همه ی اعضای خانواده کارای بیشتری رو باهم انجام دادن. ما صبحونه و عصرونه رو دور هم می خوردیم و با هم حرف می زدیم. حتی باهم به تعطیلات می رفتیم.»