فرهاد صفری جم (زاده ۴ شهریور ۱۳۴۵، تهران) با بیش از سی سال فعالیت در عرصهی سینما،تلویزیون و تیاتر در نقش های بازیگری،کارگردانی،نویسندگی و اجرا فعالیت داشته است.
ایشان علاوه بر هنر هفتم، از دههی نود فعالیت خود را در عرصهی نویسندگی کتاب آغاز کرده و تا کنون چندین کتاب با عنوان های مرد همه چیز دان( قصههای کوتاه) خورشید گوشهی چهارم قصه نیاز انسان امروز را با نشر آذرفر به چاپ رسیده و به زودی رمان بچهجوادیه هم به بازار عرضه میگردد کتاب قصه نیاز انسان امروز به طور کل به نیازهای معنوی بشر نگاهی دارد.
انسان از بدو تولد تا هنگام مرگ برای اقناع و ارضا شخصیتی خود در حال جنگیدن با درونش میباشد. این کتاب گذری به روحیات درونی هر انسان دارد که چه به شکل حقیقی یا مجازی و چه خواسته و ناخواسته در حال قصه پردازی است قصههایی از جنس حقیقت لحظه به لحظهی ما و یا قصههای رویاهای پشت پردهی آرزوها ، قصههایی از شکل خاطرات ، قصههایی از نوع انسانیت و یا بازیهای روانی ، قصههایی از جنس بودن ها و نبودن ها و رفتن و ماندنها و...
و اینکه در کل هر انسانی قصهپرداز قصهی زندگی خود میباشد.
بعد ازمدت ها پنجره را باز کردم. درست به یاد نداشتم از آخرین باری که بازش کرده بودم چقدر می گذشت. اما خوب به یاد داشتم بار آخر با دست های او باز شده بودند و با همان دست ها هم بسته. اگر اشتباه نکنم که نمی کنم در یک غروب چهارشنبه بود. درست مثل امروز. هنوز به یاد دارم ساعت شش بار نواخته بود. من شش پله ی آخر را با زحمت بالا آمده بودم؛ با شش پاکت و کیسه ی خرید. پشت در نفسی تازه کرده بودم؛ بعد بی اختیار زنگ زدم؛ چند بار. صدای زنگ آخرم بود که با صورتی برافروخته آمد و به من فهماند: او که دیگر نیست. پس چرا زنگ می زنی؟ در باز شد. آپارتمانی بی او. در یک غروب چهارشنبه ی دیگر. دوباره من با کلی خرید رسیده بودم. تکرار همه ی چهارشنبه ها. تمام خریدهایم را با وسواس و دقت سرجایشان چیدم. درست شبیه وقت هایی که او بود؛ که می چید؛ که می گفت: -مراقب باش نریزی. واسه یه دونه شکر کلی مورچه جمع می شه.