کتاب جنگ عاشق ترین دختر دنیاست

The Flight Girls
کد کتاب : 53105
مترجم :
شابک : 978-6227585100
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 440
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

از کتاب های پرفروش USA TODAY

معرفی کتاب جنگ عاشق ترین دختر دنیاست اثر نوئل سالازار

کتاب «جنگ عاشق ترین دختر دنیاست» رمانی نوشته «نوئل سالازار» است که نخستین بار در سال 2019 انتشار یافت. «آدری کولترین» از دوران کودکی عاشق پرواز کردن بوده است. وقتی برنامه ای برای آموزش پرواز به تازه‌واردان ارتش در «هاوایی» آغاز می شود، او این شغل را به دست می آورد. برنامه آموزشی باعث می شود «آدری» در روز هفتم دسامبر سال 1941 در حال پرواز باشد و در ماجرای حمله به «پرل هاربر» و پیامدهای آن درگیر شود. او که مصمم است به پرواز و کمک به کشورش در جنگ ادامه دهد، به عضویت «گروه زنان خلبان نیروی هوایی» درمی آید—گروهی از زنان که مأموریت دارند هواپیماها را به پایگاه های مختلف ارتش منتقل کنند. «آدری» همزمان با تجربه کردن سختی ها و رنج های برآمده از جنگ، با دوستانی جدید آشنا می شود، تعدادی از آن ها را از دست می دهد، سعی می کند با علاقه اش به یک سرباز کنار آید، و درمی یابد که واقعا چه چیزی از زندگی اش می خواهد.

کتاب جنگ عاشق ترین دختر دنیاست

نوئل سالازار
«نوئل سالازار» نویسنده ای آمریکایی است. اثر نخست او، کتاب «دختران پرواز»، در زمره کتاب های پرفروش بین المللی قرار گفت. کتاب «فرشتگان مقاومت»، رمان دوم او است.
نکوداشت های کتاب جنگ عاشق ترین دختر دنیاست
A sweeping portrayal of women’s fearlessness, love, and the power of friendship.
تصویری وسیع از بی باکی زنان، عشق، و قدرت دوستی.
Barnes & Noble

With rich historical details and dynamic characters.
با جزئیات تاریخی غنی و کاراکترهای پویا.
Woman's World

A fine suggestion for fans of romantic historical fiction.
پیشنهادی عالی برای طرفداران داستان های تاریخی رمانتیک.

قسمت هایی از کتاب جنگ عاشق ترین دختر دنیاست (لذت متن)
حتی نمی تونم تصور کنم که چقدر می تونه وحشتناک باشه که هر روز به این فکر کنی که دوباره باید وسایل یکی از دوست هات رو که مرده، جمع کنی یا به این فکر کنی که آیا این بار نوبت خودته؟ این که چه وحشتی رو داری تحمل می کنی. این که باید در مقابل این وضعیت تسلیم بشی، و عصبانی بودن از این که اصلا چرا باید توی این وضعیت باشی.

من هم به روزی که این جنگ تموم بشه، فکر می کنم. به این که پول هام رو به «هال» میدم و اون هم کلیدهای پایگاه هوایی خودم رو بهم میده. به تعمیر و بازسازی ساختمون های قدیمی و طراحی هتل جدیدم. به تو که به شهر من پرواز می کنی.

چند باری هم پیش آمده بود که کاری را برای جلب توجه او انجام داده باشم. شب ها که چراغ ها خاموش بود و «روبی» در تخت دونفره و زیر ملحفه ساتن صورتی اش خوابیده بود و به آرامی خر و پف می کرد، بارها و بارها آن ها را با خودم مرور می کردم. اما هرگز راجع به آن ها چیزی به دخترها نمی گفتم. حتی به «جین» که مرا درک می کرد و صحبت هایمان را بین خودمان نگه می داشت.