کتاب شنای شبانه

The Night Swim
کد کتاب : 53785
مترجم :
شابک : 978-6004614511
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 368
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

«مگان گلدین» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب شنای شبانه اثر مگان گلدین

کتاب «شنای شبانه» رمانی نوشته ی «مگان گلدین» است که اولین بار در سال 2020 منتشر شد. «ریچل کرال»، تهیه کننده ی پادکستی مربوط به جنایت های واقعی به نام «مجرم یا نه»، پس از چند ساعت رانندگی، در رستورانی توقف می کند که در آن می خواهد محاکمه ی جنجال برانگیز «اسکات بلیر» را پوشش خبری بدهد: یک شناگر المپیک که به تجاوز به دختری شانزده ساله به نام «کلی مور» متهم شده است. «ریچل» پس از ترک رستوران، روی ماشینش یادداشتی را از طرف زنی به نام «هانا» پیدا می کند، زنی که می خواهد با کمک «ریچل» ثابت کند خواهرش «جنی استایلز» که در زمان مرگ شانزده ساله بود، بیست و پنج سال پیش به شکل تصادفی غرق نشد بلکه به قتل رسید. «ریچل» علیرغم وجود محاکمه ی زمانبر «اسکات بلیر»، شیفته ی این پرونده ی جدید می شود. «هانا» به فرستادن یادداشت های مرموز برای «ریچل» ادامه می دهد، اما نمی پذیرد که با او دیدار کند.

کتاب شنای شبانه

مگان گلدین
«مگان گلدین»، نویسنده ی استرالیایی، خبرنگار شبکه رویترز است. او در گذشته با دیگر رسانه های خبری از قبیل آسوشیتدپرس و اِی. بی. سی استرالیا همکاری داشته است. او در گزارش هایش به موضوعاتی از قبیل جنگ، صلح، تروریسم بین المللی و بحران های مالی در خاورمیانه و آسیا می پردازد. «گلدین» در شهر ملبورن زندگی می کند.
نکوداشت های کتاب شنای شبانه
An outstanding thriller.
تریلری استثنایی.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Goldin is fast proving to be a sizzling new voice in Aussie crime fiction.
«گلدین» به سرعت در حال تثبیت نام خود به عنوان یک صدای جدید هیجان انگیز در داستان های جنایی استرالیا است.
Women's Weekly

Compelling, raw and gripping from start to end.
مهیج، بی پرده و گیرا از ابتدا تا انتها.
Better Reading

قسمت هایی از کتاب شنای شبانه (لذت متن)
هر هفته هزاران ایمیل و پیام از شبکه های اجتماعی دریافت می کرد. نامه هایی که از سوی هواداران به دستش می رسید، عمدتا دلربا و دوستانه بود. تنها تعداد انگشت شماری از آن ها، او را تا سر حد مرگ می ترساند.

نمی دانست که این نامه به کدام از این دو دسته تعلق می گرفت، اما بدون شک همین که غریبه ای شناخته بودش و برایش یادداشت نوشته بود و روی ماشینش گذاشته بود، معذبش می کرد.

«ریچل» اهل حساسیت به خرج دادن نبود. در سالیان متمادی، بارها در موقعیت های وخیم قرار گرفته بود. از جمله آن که بهترین ساعات بعد از ظهر یکی از روزهای ماه گذشته اش را در سلولی دربسته در زندانی فوق امنیتی به گفت و گو با یک قاتل زنجیره ای بدون دستبند گذرانده بود.