کتاب نرگس

Narges
  • 10 % تخفیف
    100,000 | 90,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: نیماژ نیماژ
    نویسنده:
کد کتاب : 6510
شابک : 9786003673151
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 100
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب نرگس اثر حسین صفا

کتاب "نرگس" مجموعه ی شعر دیگری است از "حسین صفا" که نشر نیماژ آن را همچون دیگر آثار این شاعر شناخته شده ی معاصر به انتشار رسانده است. "نرگس" که اثری است صد صفحه ای، برگرفته از نام مادر این شاعر توانای کشورمان بوده و اشعار سپید وی را در بردارد. "حسین صفا" در ابتدای کتاب، شرح دل انگیزی از چگونگی انتخاب این عنوان برای کتابش ارائه می کند و خوابی را برای خواننده تعریف می کند که الهام بخش او در انتخاب اسم "نرگس" برای جدیدترین کتاب و دومین مجموعه ای اشعار سپیدش بوده است. طبیعی است که از قلم شاعر، نثر هم به خیال انگیزترین شکل ممکن بر می خیزد و مقدمه ی "حسین صفا" در وصف انتخاب عنوان اثر و خواب هایش، از روح نوازی و دلنشینی یک شعر، دست کمی ندارد.
حتی از عناوین اشعاری که در کتاب "نرگس" کنار هم چیده شده اند نیز می توان دریافت که غم اشعار این اثر با غم های دیگر فرق دارد. غمی مانوس و ملموس که "حسین صفا" از آن می پرسد "گناه من چیست؟". او که "جز این شاخه های شکسته" چیزی نمی بیند، "دریا نهنگی را" سروده و می پرسد "آخر تو چرا گریه می کنی؟". او "غروب ها" به ماهی های کم عمق" اندیشیده و "چیزی در جهان" می جوید که "لااقل مثل شال گردنت" عزیز باشد. شاعر اظهار می کند که در "گودی چشم ها رازی ست" و با این که "شکایت نامه ای ننوشت" اما "آن قدر –خیره به تلویزیون-" ماند که "در اخبار هواشناسی"، خبری از یک "اسب" و "نیمی از گاومیش جوان" را گزارش کنند.

کتاب نرگس

حسین صفا
حسین صفا (زاده ۱۳۵۹) شاعر ایرانی است. او سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرده و هم‌چنان به سرودن ادامه می‌دهد و پیشنهادهای متنوعی به غزل و ترانهٔ امروز ارائه داده‌است. «حسین صفا» موازی با سرودن غزل و ترانه، در سرودن شعر آزاد هم دست دارد.
قسمت هایی از کتاب نرگس (لذت متن)
عکسی چیزی از خودت بفرست/ هوا برای نفس کشیدن می خواهم/ و سعی می کنم خیابانی باشم/ خیلی طولانی/ خیلی خلوت

جز این شاخه های شکسته/ هیچ نسبتی با تو ندارم/ تو آن قدر فروتنی که اگر باران ببارد گل می شوی/ چشم هایت مزار/ و دست هایت پنجره ی فولاد -ملایم و غمگین-/ شفاخانه اما دریا بود/ که ماهی قرمز را کشت

عزیزم/ شام را حاضر کن/ من اینجا هستم/ مثل علامتی در جزوه هایت/ مثل دردی در دفترچه ی بیمه ات/ یا خبری خوش در برگه ی آزمایشت/ و برای غمگین شدن/ دوباره تو را انتخاب کرده ام