کتاب دوازدهم

Twelfth
کد کتاب : 7071
شابک : 978-6009753178
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب دوازدهم اثر علی موذنی

"دوازدهم" اثری است با محوریت امام زمان (عج) که "علی موذنی" زمانی بیش از یک سال را به تحقیقی گسترده و سپس نگارش آن اختصاص داد. این اثر که پس از طی فراز و نشیب های فراوان و جنجال های رسانه ای، بعد از مدت زمان بسیار طولانی نسبت به تاریخ اتمام نگارش آن به انتشار رسید، دغدغه های معاصر مربوط به قائم آل محمد (عج) را زیر ذره بین قرار می دهد. "علی موذنی" با تاکید بر اهمیت نگرشی عقلانی به وجود مبارکی که با گذشت بیش از یک هزاره، همچنان در ذهن و یاد شیعیان پایدار است، "دوازدهم" را که هم اثری تاریخی و هم داستانی است به نگارش درآورده است.
"دوازدهم" از دو بخش معاصر و تاریخی تشکیل شده که بخش معاصر آن رویدادهای یک کلاس فیلم نامه نویسی بوده و پیرامون شخصیت یک فیلم نامه نویس شکل می گیرد. در این بخش داستان، عاشقانه ی ظریف و غیرمنتظره ای نیز به چشم می خورد که به موضوع سخت گیری نکردن در امر ازدواج و مقابله با حساسیت های بیش از اندازه می پردازد.
بخش دوم داستان، که قسمت تاریخی آن است، از دیدگاه بسیاری از مخاطبان بخش گیرا و خواندنی قصه بوده و روایتی جدید و شورانگیز را درباره ی زندگی ولی عصر (ع) بیان می کند. در این بخش از کتاب "دوازدهم" به قلم "علی موذنی" رویدادها و اتفافات تاریخی جالب توجهی مطرح می شود که ممکن است بسیاری نسبت به آن ها بی اطلاع باشند. همچنین به تصویر کشیدن برخی از توانایی های غیبی و قدسی حضرت نیز از ویژگی های دیگر این قسمت است. در مجموع "علی موذنی" تلاش داشته که مفهوم فرازمینی و فرازمانی امام "دوازدهم" شیعیان را به تصویر بکشد و بر واقعیت حضور و معاصر بودن ایشان تاکید بنماید.

کتاب دوازدهم

علی موذنی
وی متولد تهران سال ۱۳۳۷ است. لیسانس ادبیات نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد و از جمله نویسندگانی است که کار نوشتن را به شکل حرفه ای دنبال می کند. وی در عرصه داستان کوتاه، رمان، داستان بلند، نمایشنامه و فیلمنامه قلم می زند. در حوزه فیلم سازی نیز شش تله فیلم برای تلویزیون ساخته است. اغلب آثار وی با اقبال منتقدان و مخاطبان روبرو شده و جوایزی را نیز کسب کرده است.
قسمت هایی از کتاب دوازدهم (لذت متن)
قبلا در مورد بعضی شخصیت ها نوشته بودم، زنده و مرده. معمولا با زنده ها مستقیم صحبت میکردم و از خودشان مدرک و سند می گرفتم و احیانا با آشناهایشان هم گپی می زدم و در طول نوشتن اگر لازم می شد، برای پرکردن جاهای خالی، با شخصیت مورد نظر بارها صحبت می کردم، اما در مورد شخصیت هایی که از دنیا رفته بودند، اگر تاریخی بودند، اسناد و مدارک موجود و گفت وگو با افراد آگاه درباره نقش تاریخی آن ها تا حدود زیادی مشکل را حل می کرد. بررسی خصوصیات اخلاقی شخصیت ها چه مرده چه زنده در گفت وگو با دوست روان شناسم هم کمک بزرگی بود. اما امام زمان! آن شب برای اولین بار به او فکر کردم. تا آن شب از کنار نام او فقط عبور کرده بودم. نمیدانم تکلیفم با او، مردی که هم تاریخی است هم معاصر، چیست؟ چگونه می توان با شخصیتی چنین که موجودیتش در بستر زمان ادامه پیدا کرده و مثل هر بشر دیگری با طول عمری هفتاد هشتاد ساله در تاریخ متوقف نشده است، کنار آمد؟ منظورم کنارآمدن یک نویسنده در پرداخت شخصیتی است که هرچند فرازمانی است، اما در میان انسان های زمان گرفته زندگی می کند و تجربه ای منحصربه فرد دارد.

ملیکا و فاطمه از پس پرده حیاط را نگاه می کردند. فاطمه گفت: «نمی گویم جعفر، می گویم قابیل! با پدرم، با برادرم ، با مادرم و با ما چه ها که نکرده است!» ملیکا گفت: «به نظر سوگوار نمی آید.» فاطمه گفت: «فکر می کند آب گل آلود شده است. می خواهد ماهی درشت بگیرد. اما کور خوانده. اگر مادرم نیست جلویش را بگیرد، من که هستم!» و به ملیکا نگاه کرد و انگار متوجه شود که در حضور او حرف خوبی نزده، با تأکید گفت: «ما!» ملیکا لبخند زد و سر تکان داد. فاطمه گفت: «برویم!» ملیکا به آسمان نگاه کرد. صدای امام در گوشش پیچید: «جدم، موسی ابن جعفر که سلام بر او باد، فرموده است هرگاه از زمین و زمینیان دل تنگ شدی، به آسمان نگاه کن و سه بار بگو: بسم الله الرحمان الرحیم.