کتاب اگر از رودخانه گذشتی

کتاب «اگر از رودخانه عبور کنی» نوشته ژنویو داما، نویسنده بلژیکی، روایتی شاعرانه و تمثیلی از زندگی نوجوانی روستایی به نام فرانسوا سورنت است که در دل سکوت و انزوای مزرعه‌ای دورافتاده، میان خوک‌ها و سایه‌ی یک پدر سرد و سخت‌گیر بزرگ می‌شود. از همان ابتدای داستان، رودخانه‌ای که پدرش عبور از آن را ممنوع کرده، به نمادی از مرزهای ممنوعه، رازهای پنهان، و عطش دانستن بدل می‌شود؛ رودخانه‌ای که خواهرش ماریز سال‌ها پیش از آن گذشته و هرگز بازنگشته است.
فرانسوا که بی‌سواد است و دنیایش به محدوده کوچک مزرعه و خوک‌هایش محدود شده، با رفتن ماریز دچار خلأیی عمیق می‌شود. او در تنهایی‌اش، رازهای ناگفته را در دل خوکی به نام ایمنه زمزمه می‌کند و با کنجکاوی کودکانه اما عمیقش، می‌کوشد حقیقتی را که در سکوت پدر، غیبت مادر، و عبور خواهر نهفته است، کشف کند. در این مسیر، کمک کشیشی غمگین و ارتباط با زنی از روستا، پنجره‌هایی تازه به سوی جهان باز می‌کند؛ پنجره‌هایی که او را با مفاهیم عشق، هویت، و قدرت کلمات آشنا می‌سازد.
این رمان، که نخستین اثر داستانی داما است و موفق به کسب جوایزی چون «جایزه ویکتور روسل» و «جایزه پنج قاره فرانکوفونی» شده، با زبانی لطیف و روایتی اول‌شخص، داستان بلوغ، پرسشگری و رسیدن به آگاهی را به تصویر می‌کشد. «اگر از رودخانه عبور کنی» سفری درونی است که در آن مرز واقعیت و خیال، ترس و امید، خاموشی و کلام در هم می‌آمیزند، و خواننده را به تأملی شاعرانه درباره جستجوی هویت و رهایی دعوت می‌کند.