"اسکندر: رمان وهم" رمانی از کلاوس مان، نویسنده آلمانی و پسر نویسنده مشهور توماس مان، است. این اثر که در سال ۱۹۴۰ و در میان تحولات سیاسی پیچیده اروپا نوشته شد، به بررسی ایدهآلیسم، سیاست و هویت شخصی در چارچوبی اتوپیایی میپردازد. رمان در تبعید نگاشته شده است، زمانی که کلاوس مان در حال دست و پنجه نرم کردن با ظهور فاشیسم در آلمان بود و تجربه شخصیاش از آوارگی و سرخوردگی سیاسی به وضوح در روایت نمود یافته است. رمان بر شخصیت اسکندر تمرکز دارد، مرد جوانی که آرزو دارد جامعهای آرمانشهری بسازد. اسکندر فردی است که به شدت به آرمانهای عدالت، برابری و آزادی انسانی متعهد است. او در سفر خود از درون مناظری سیاسی و اجتماعی آشفته عبور میکند و در این راه با تنشهای ذاتی میان آرزوهایش برای ایجاد یک دنیای ایدهآل و واقعیتهای سخت طبیعت انسان و جامعه روبهرو میشود. داستان در زمانی روایت میشود که اسکندر تلاش میکند تا بینش خود از یک دنیای کامل را با چالشهای سیاسی و شخصی که با آنها دست و پنجه نرم میکند، تطبیق دهد. در طول رمان، اسکندر با طیفی از شخصیتها تعامل میکند که هر کدام نمایندههای جنبههای مختلف جامعه و طبیعت انسانیاند. تعاملات او با این شخصیتها برای برجسته کردن اختلافات میان آرمانهای اتوپیایی و محدودیتهای انسانی است. همزمان با پیشروی سفر اسکندر، رمان به پیچیدگیهای تفکر اتوپیایی پرداخته و پرسشی اساسی را مطرح میکند: آیا ممکن است جامعهای کامل ایجاد کرد یا اینکه خود مفهوم کمال ذاتا دچار نقص است؟ این رمان همچنین مضامین عشق، قدرت و سرخوردگی را بررسی میکند؛ چرا که اسکندر با این درک روبهرو میشود که حتی بهترین تلاشها نیز میتوانند به عواقب ناخواسته منتهی شوند. "اسکندر" چندین موضوع عمیق را کاوش میکند که از جمله مهمترین آنها تضاد میان ایدهآلیسم و واقعیت است. در جریان سفر اسکندر، کلاوس مان به تحلیل ماهیت آرمانشهر و انگیزههای انسانی برای ساختن دنیای بهتر پرداخته و آن را در مقابل نیروهای مخرب سیاست، قدرت و منافع شخصی قرار میدهد. این رمان همچنین به این پرسش میپردازد که آیا آرمانشهر واقعی قابل دستیابی است و در صورت امکان، این امر به چه بهایی انجام خواهد شد. موضوع دیگر هزینههای شخصی ایدهآلیسم است. تلاش اسکندر برای رسیدن به جامعهای کامل اغلب او را در تضاد با دیگران قرار میدهد و او را مجبور میکند با محدودیتهای درونی و ناامیدیهای اجتنابناپذیر زندگی مواجه شود. این رمان به مضامین تبعید، هویت و جستجوی معنا در دنیایی میپردازد که به نظر میرسد همواره در تضاد با دیدگاههای ایدهآلیستی است. "اسکندر: رمان وهم" اثری تفکر برانگیز درباره پیچیدگیهای ایدهآلیسم و آرمانشهر است. کلاوس مان از طریق شخصیت اسکندر، نقدی دقیق از کمالجویی انسان ارائه میدهد و تنشهای روانی، سیاسی و اجتماعیای را که در پی تلاش افراد برای تحمیل ایدهآلهای خود به جهان بروز میکنند، آشکار میسازد. این کتاب اثری است که نه تنها با زمینه تاریخی زمان خود، بلکه با بحثهای معاصر در مورد امکانپذیری تفکر اتوپیایی و پیامدهای تلاش برای ساخت دنیای کامل، طنینانداز میشود.
درباره کلاوس مان
کلاوس مان (Klaus Mann) (زاده ۱۸ نوامبر ۱۹۰۶ — درگذشته ۲۱ مه ۱۹۴۹) نویسنده آلمانی و پسر توماس مان بود. او بر اثر مصرف بیش از حد آرامبخش درگذشت. او برادر اریکا مان بود، که با او رابطه نزدیکی داشت. او بخاطر رمانش در سال 1936 با نام مفیستو مشهور است.