"عرفان، ذهن، آگاهی" اثررابرت کی. سی. فورمن که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، نقطهی عطفی در عرفانپژوهی مدرن محسوب میشود. رابرت فورمن، که خود هم پژوهشگری برجسته و هم مراقبهگری با تجربهی شخصی در حوزهی عرفان است، در این اثر در برابر دیدگاه غالب «ساختارگرایانه» میایستد؛ دیدگاهی که تجربهی عرفانی را محصولی کامل از زبان، فرهنگ و پیشفرضهای ذهنی میداند. او در مقابل، استدلال میکند که نوعی «هستهی جهانشمول» در دل تجربههای عرفانی وجود دارد که فارغ از قالبهای زبانی و زمینههای فرهنگی قابل شناسایی است؛ تجربهای که به گفتهی او، نوعی آگاهی ناب و بیواسطه از خود آگاهی است. کتاب در سه بخش اصلی سامان یافته است: در بخش نخست، فورمن به نقد نگاه ساختارگرایانه میپردازد و با استناد به متون عرفانی، روایتهای تاریخی و مصاحبه با مراقبهگران مدرن، نشان میدهد که زبان و فرهنگ هرچند مهماند، اما به تنهایی برای توضیح تجربههای عمیق عرفانی کافی نیستند. در بخش دوم، او از مفهوم «رویدادهای آگاهی ناب» (PCEs) سخن میگوید؛ لحظاتی از آگاهی که فرد هوشیار است اما ذهن او از محتواهای حسی، تصویری یا مفهومی تهی است. این بخش با تحلیل روایتهایی از سنتهای شرقی همچون هندوئیسم و تائوئیسم تا تجربههای مراقبهگران معاصر، به دنبال اثبات وجود چنین وضعیت ویژهای از آگاهی است که فراسوی فرهنگها و زبانها قرار میگیرد. بخش سوم، به معرفی «حالت عرفانی دوگانه» (Dual Mystical State - DMS) اختصاص دارد؛ وضعیتی که در آن آگاهی خاموش و پایدار از خود، همزمان با افکار و کنشهای روزمره ادامه مییابد. فورمن این تجربه را شبیه به «در جهان بودن اما از آن نبودن» توصیف میکند و آن را به عنوان حالتی پیچیدهتر و در عین حال دستیافتنیتر نسبت به تجربهی آگاهی ناب مطرح میسازد. در این مسیر، او با نظریههای فیلسوفانی همچون کانت، هوسرل و برنتانو درگیر میشود و نشان میدهد که چگونه این نظریهها از توضیح کامل چنین تجربههایی باز میمانند. یکی از نوآوریهای مهم فورمن، تلاش برای طبقهبندی دقیق تجربههای عرفانی است: او با تمایز میان PCE و DMS، پژوهش عرفان را از حالتهای کلی و مبهم به سمت مطالعهی دقیقتری از ساختارهای پدیدارشناختی سوق میدهد. همچنین، دفاع او از جهانشمولی تجربهی عرفانی، با بهرهگیری از سنتهای فلسفی هند و نقد محدودیتهای معرفتشناسی غربی، افق تازهای در مطالعات بینافرهنگی میگشاید. کتاب "عرفان، ذهن، آگاهی" بازخوردهای مثبتی از منتقدان و پژوهشگران دریافت کرده است؛ بسیاری آن را به دلیل شجاعت در نقد رویکردهای غالب و دقت در تحلیل روایتها ستودهاند. با این حال، مدل DMS نیز منتقدانی داشته که آن را نیازمند شفافیت بیشتر دانستهاند. با این همه، جایگاه این اثر در ادبیات عرفانپژوهی مدرن پابرجاست. در نهایت، فورمن با ترکیب تجربهی زیسته و نگاه فلسفی، به این پرسش بنیادین میپردازد که آیا میتوان به تجربهای مستقیم و بیواسطه از آگاهی دست یافت؟ پاسخی که او ارائه میدهد، نهتنها نقدی به رویکردهای تقلیلگرایانه است، بلکه دعوتی برای بازاندیشی دربارهی مرزهای ذهن، زبان و معنای خودآگاهی در جهان معاصر است.
درباره رابرت کی سی فورمن
رابرت کی سی فورمن، استاد سابق دین در دانشگاه سیتی نیویورک، نویسنده چندین مطالعه در زمینه تجربه دینی، و یکی از سردبیران مجله مطالعات آگاهی است.