کتاب بنفشه جیغ می کشد: شب بو; کتاب بنفشه جیغ می کشد: شب بو

کتاب بنفشه جیغ می کشد: شب بو

Banafsheh Jigh Mikeshad
(دفتر چهارم)

کد کتاب : 83573
شابک : 978-6222086848
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 311
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت
همایون حسینیان تهرانی
همایون حسینیان تهرانی شاعر، روزنامه‌نگار و طنزپرداز ایرانی. تحصیلاتش را تا دیپلم (1365) در لاهیجان گذراند. سپس با پذیرفته شدن در رشته کارشناسی الکترونیک دانشگاه آزاد کرج به آنجا رفت. در سال 1369 به روزنامه‌نگاری روی آورد. به همراه سه تن دیگر نشریه آذرمهر کرج را منتشر کرد و پس از آن در نشریات مختلف به فعالیت پرداخت؛ از جمله نشریه سیر و سیاحت (دبیر شورای نویسندگان)، حیات نو غرب استان تهران (عضو تحریریه)، رایزن جوان (دبیر شورای نویسندگان)، سردبیر صبح کرج (اولین روزنامه کرج)، نشریه روز ...
دسته بندی های کتاب بنفشه جیغ می کشد: شب بو
ادبیات داستانی
رمان
ادبیات ایران
قسمت هایی از کتاب بنفشه جیغ می کشد: شب بو (لذت متن)
- من مهران پیرزادگان هستم... کلاس چهارم طبیعی...! اینا هم جواد باغدارانی و فرامرز پلت سری، هم رشته ی من... این دوتا داداش دوقلو سیاوش و سیامک زاهدنیا هستن، کلاس چهارم ریاضی... سیاوش و سیامک چهره هایی خونسرد و بی تفاوت داشتند... فرامرز از همه خوش تیپ تر بود اما چهره ای پررو و پر از تبختر داشت که توی ذوق می زد... جوری ایستاده بود که انگار بادش کرده اند و با پوزخندی سرورمآب نگاه می کرد...! جواد کمی لاغر بود اما قدی بلند داشت. غمی در ته چشمانش دیده می شد اما صورتش شیرین و خندان بود... بیش از همه از او و مهران خوشم آمد و به دلم نشستند... مهران که گویا متوجه دقت من به جواد و فرامرز شده بود، هم چنان که بی علت می خندید و تکان می خورد با صدایی فریاد مانند، گفت: - بامدادجون...! نوکرتم...! این جواد که می بینی، خیلی آقاست...! سرور همه ست...! بچه تیمساره... اما این داداش فرامرز ما، یه بچه چوپونه...! سه ماه تابستون رفته بود گاو و گوسفندای باباش رو بگردونه و تاپاله ها و پشگل هاشون رو واسه کرسی زمستونشون جمع کنه...! غش غش خنده و فریادش با سوت و داد و فریاد چند پسر دیگر همراه شد و فرامرز دنبال او گذاشت...!