رمان «یادداشت های زیرزمینی» با جملاتی مشهور از شخصیت اصلی در مورد خودش آغاز می شود: «من آدم مریضی هستم... من آدم کینهتوزی هستم. من آدم نفرتانگیزی هستم.»
«داستایفسکی» چه حقایقی را در مورد انسان ها آشکار کرد و چگونه به مسیر ادبیات، شکل و جهت داد؟
این مقایسه، با توجه به تعداد ترجمهها، سبب آشنایی بیشتر و بهتر با این شاهکار تاریخ ادبیات شده و در انتخاب ترجمهای که بیشتر میپسندید، کمکحالتان است.
در این مقاله قصد داریم به حقایقی مهم، جالب توجه و کوتاه درباره ی زندگی فئودور داستایفسکی بپردازیم.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
«شبهای روشن» نیز مانند همهی شاهکارهای داستایفسکی، از منظری انسانی و روانشناسانه پرداخت شده است.
داستان های او، یکی از اصلی ترین پایه های ادبیات روسیه را تشکیل می دهند.
نمیدونم چی بگم.. یه جورایی انگار اصلا داستان رو نفهمیدم و در عین حال انگار کاملاً میفهممش.. سبک نوشتاری داستان، سیال ذهن، واقعا زیبا بود، سفر توی ذهن شخصیت اصلی و خوندن افکار پر پیچ و خمش.. کتاب در مورد همینه. اگه به فاصله سنی شخصیت اصلی و دخترک داستان دقت میکنید و بهش برچسب «پدوفیل» میزنید، نمیدونم ، به نظر من اینطور نبود. باید دقت کنیم که این داستان برای چه زمانی نوشته شده، زمانی که دخترها تو سن ۱۲ سالگی هم محکوم به ازدواج میشدن، حتی تو ایران هم هنوز که هنوزه این قضیه برقراره! ولی اگه کتاب رو خوندید، میفهمید که هدف ازدواج این مرد ۴۰ ساله با دختر نوجوان داستان، ربطی به «پدوفیل» بودن یا نبودن اون نداشت••• وقتی خریدمش، کتابفروش بهم گفت «وقتی حالت بده نخونش، چون حالت رو بدتر میکنه» و راست میگفت :) تا چند روز با حس مزخرفی کلنجار میرفتم که شخصیت اصلی در آخرین صفحات کتاب احساس میکرد؛ اما همین حس مزخرف یه چیزی رو در من تغییر داد. این کتاب یه چیزی رو در من تغییر داد که حتی نمیشه در قالب کلمات توصیفش کرد.👤
واقعا کتاب جالبی نبود و خوندش حالم رو بد کرد، توصیف رفتارهای یک مرد مریض، واقعا اینکه یه بچه ۱۶ ساله خودکشی کنه بخاطر کارهای یه مرد ۴۵ ساله انقدر میتونه براتون جالب باشه؟ واقعا تعجب میکنم که این همه نظر خوب در مورد این کتاب هست، تخت تاثیر نظرات خریدمش و واقعا شوکه شدم از اینکه انقدر بد بود. به علاوه نقش مرد واقعا پدوفیله، جای پدر اون دخترس چطور در مورد زندگی کردن باهاش نظر میده.
من دوسش نداشتم اصلا
کتاب خوبی بود و تأمل برانگیز، ترجمه هم خوب بود. در کل پیشنهاد میکنم بخونید
یکی از بهترین و عمیقترین و پربارترین کتاب کوتاه، مثل بقیهی آثار داستایفسکی شاهکار بود
واقعا انتظار نداشتم یک رمان به این کوتاهی آنقدر عمیق و پربار باشه. بسیار زیبا و البته غمگین بود. مانند بقیه آثار داستایفسکی شگفت زده ام کرد. این داستان بسیار قویتر از شبهای روشن بود.
داستان کوتاه بوبوک در این کتاب هست مثل نشر نگاه ؟
خیر در این کتاب نیست
کتاب قشنگی بود. هرچند برای من شبهای روشن خیلی قشنگتر بود. ولی ارزش خوندن داره نازنین هم
سلام .. نازنین با نام دیگری هم چاپ شده است ، سربه زیر ...که به نظرم باوقارتراست .. وفیلمی ایرانی به نام سایههای موازی با هنرمندی ابوالفضل پورعرب ، با اقتباس از این رمانک ساخته شده است . . فیلم را حتما مشاهده کنید..مانا باشید.
یک اثر روانشناختی بهتماممعنا.. من این کتاب رو با نام «صبور» درقالب یه مجموعهی ششداستانی، از نشر امیرکبیر خوندم و از ترجمهی آقای همتیان لذت بردم..
خواهش میکنم یه لطفی به خودتون بکنید و برید این کتابو بخونید.از توصیف احساساتم الان واقعا عاجزم.
این با کتابی که به اسم نازنین و بوبوک چاپ شده یکیه؟
عجیبه این کتاب جدیدا شناخته شده است فکر کنم قبلا ترجمه نشده بود ؟ چون اسم این کتاب را نشنیده بودم بر خلاف شبهای روشن که بسیار معروف است و حتی فیلم ایرانی هم از آن ساخته اند
به مفهوم عمیقی اشاره داشت
ببخشید کدوم نشر بدون سانسور تره چون نشر چشمه ۹۵ صفحه اما نشر عطر کاج ۱۰۰ و خرده ایه
عزیزم کتاب اصلا مورد سانسوری نداره در چاپ نشر عطر کاج، زندگینامه داستایفسکی هم در کتاب نقل میشه. علت تعداد صفحات بیشتر همینه.
در نشر چشمه هم زندگینامه داستایفسکی هست.
اصولا انتشارات عطرکاج و مترجم آن به نام خانم ورشوی چندان شناخته شده نیست و ضمن این که توضیحات پشت جلدش کلمه به کلمه همان است که نشر چشمه با ترجمه خانم بیدختی چاپ کرده ب ای من که واقعا عجیب بود . جستجویی هم گردم ولی چیزی به اسم عطر کاج نیافتم و مطمئنم اثری که نشر چشمه چاپ کرده اصل و معتبر است
کتاب چاپ عطر کاج روانتر و قابل فهمتر بود. من هم اثر نشر چشمه را خوانده ام و هم چاپ نشر عطر کاج را که به تازگی هدیه گرفته ام و انگار کلا مفهوم کتاب برایم با خواندن آن تغییر کرد و عینیت بیشتری برایم داشت. قدیمی بودن همیشه دلیل بر اعتبار بیشتر نیست.
درد اینجاست که آدمیزاد روی زمین تنهاست" "نازنین" داستایوفسکی، درباره دوست داشتن، ترس، تصادفات و ترس از دوست داشته شدنه. به شخصیتهای کتابهای داستایوفسکی، هیچ خردهای نمیشه گرفت، چون واقعیان، به نوعی خود ما هستن؛ نه افرادی که کارهاشون یک جورهایی شعارزده باشه. این داستان درباره یک مرد چهل ساله و یک دختر شانزده سالهست؛ داستانی عمیق و انگار بیانتها. من از خوندنش لذت بردم و در آینده دوباره مطالعه میکنم کتاب رو.
کتاب ضربه خورده بود جلدش خراب شده بود متاسفانه
کتاب خوش خوانی بود ولی بایک بار خواندن بنظرم قابل درک نیست یه مقدار فنی وپیچیده است وخاص وبا آثار دیگه داستایوفسکی کلی تفاوت داره .
داستایوفسکی در این کتاب سعی کرده که به جنبههای روانی یک رابطه اشاره کند، کتاب تا حدی تیره است. کتاب نسبتا کوتاه و خوش خوان است
کاش این کتاب زودتر موجود بشه :)