کتاب چند قطره از چکیده های باران

Chand Ghatre
کد کتاب : 90119
شابک : 978-9642755547
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 31
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب چند قطره از چکیده های باران اثر فروغ اعظم مردانه

کتاب حاضر حاوی 5 داستان کوتاه و خواندنی است که به قلم فروغ اعظم مردانه به رشته ی تحریر درآمده اند. یکی از داستان های کتاب «یادی از مادر شوهرم» نام دارد، که راوی در آن خاطرات مادرشوهر بی نظیر خود را روایت می کند. سالهای بسیاری از این خاطرات و ماجراهای پرعاطفه اش می گذرد و او لحظه هایش را در جای خالی ایشان با خاطرات زیبایش سپری می کند. او خاطرات یک روز شیرین را روایت می کند که مادر شوهرش از او خواسته بود، بعد از اتمام کار برای ناهار به منزل آنها برود تا با یکدیگر غذا بخورند…

کتاب چند قطره از چکیده های باران

قسمت هایی از کتاب چند قطره از چکیده های باران (لذت متن)
عاشقانه دستانش که عطر بهشت می دادند را می بوسیدم و بعد با استقبال گرم و مهر گرمترش راهی اتاق می شدیم دستهایم را می شستم سفره را انداخته بود و ظرف ها را نیز چیده بود طوری غذا را پخته بود و طوری آن ها را در ظرفها می کشید که انگار از حالات خودش و سفره اش عزت و عشق و صداقت تشعشع می کرد در این لحظه ها دوست داشتم فقط نگاهش کنم و در حالی که مدهوش و مست عطر غذایش و دستپخت ماهرانه اش و صداقت صمیمانه اش می شدم شروع به خوردن می کردیم در همین حین با صدایی آرام و مهربان مادرانه می گفت اعظم خانم تو جوونی باید زیاد بخوری می گفتم مامان جان اگر بچه ها بفهمند تنهایی آمدم و تنهایی با شما غذا خورده ام با من قهر می کنند که طاقت نیاورد دست منو گرفت برد به آشپزخانه و دو تا ظرف پر از غذا نشانم داد گفت ببین برای بچه ها هم کشیدم، ببری و آن ظرف دیگر برای محمد آقا پسر کوچکش بود. آخر محمد آقا ته تغاری بچه هایش بود و همیشه هوایش را داشت بعد با تبسمی از روی رضایت مندی دستم را گرفت رفتیم سر سفره و ادامه ناهار، دست های زحمت کشیده اش موهای شانه نزده اش همه زیبایی های وسوسه انگیزی که حکایت از دنیای بی غل و غش و مهربانی و خلوصش بود موقع رفتن می بوسیدمش و او با خواندن دعای پشت سرم، مهربانی اش را کامل می کرد من تا سر خیابان می رفتم و هر از گاهی برمی گشتم و نگاهش می کردم و او همچنان ایستاده بود و دست تکان می داد یک دریا عشق و رفعت بود یک آسمان مهربانی و صداقت و یک جهان نعمت. جایش خالی مقامش عالی و خدا رحمتش کند و روحش شاد.
متن کتاب