کتاب آقای صداقت اگر جای شما بودم

Aghaye Sedaghat
کد کتاب : 93354
شابک : 978-9646332782
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 104
سال انتشار شمسی : 1392
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب آقای صداقت اگر جای شما بودم اثر کاظم سادات اشکوری

«آقای صداقت! اگر جای شما بودم ...» کتابی است با عنوانی بلند. این کتاب به گفتۀ کاظم سادات‌اشکوری، نویسندۀ آن، مجموعه یادداشتی‌هایی است در مایه‌های هزل و جدّ. این یادداشت‌ها باز هم به اذعان نویسنده، در دوره‌های زمانی نامتوالی و هروقت که نویسنده ذوق ادبی‌اش بارور بوده متولد شده‌اند. اولین بخش کتاب، سرگذشت کوتاهی از یک ویراستار است که سعی داشته یک نسخه خطی را یافته و آن را بعد از ویرایش منتشر کند. نویسنده سعی ندارد واقعا این‌کار را کند و به واقع با زبانی طنز دربارۀ ویراستارانی حرف می‌زند که قصد دارند کار مهمی بکنند ولی هیچ کاری نمی‌کنند.

این مجموعه شامل دوازده بخش است که همگی با خطاب قرار دادن شخصی با نام آقای صداقت شروع می‌شوند. برخی از عناوین آن عبارتند از: «آقای صداقت! از «قند پارسی» چه خبر؟»، آقای صداقت! از «فسیل» چه می‌دانید؟، آقای صداقت! به‌نظر شما نقد همان پنبه‌زنی است؟».

کتاب آقای صداقت اگر جای شما بودم

کاظم سادات اشکوری
کاظم سادات اشکوری متولد 1317 در روستای «نارنه»‌ی اشکور است. به عقیده خودش، نوع زندگی در کودکی شخصیت آینده هر آدم را معلوم می‌کند. از این‌رو به قول فیلیسن شاله کسی که در روستا یا محیط طبیعی زندگی می‌کند با پدیده‌های طبیعت بهتر آشنا می‌شود و نگاهش به طبیعت ویژه است. درنتیجه او هم خودش را یک هنرمند طبیعت‌گرا می‌داند. شعرهای او و جواد مجابی زمانی در روزنامه‌های محلی قزوین چاپ می‌شده است، اما نخستین یادداشت او در سال 1336 در مجله آشنا ب...
دسته بندی های کتاب آقای صداقت اگر جای شما بودم
قسمت هایی از کتاب آقای صداقت اگر جای شما بودم (لذت متن)
« آقای صداقت! می خواستم دربارۀ سه نقطه با شما حرف بزنم، اما دیدم حالا وقتش نیست. آخر فکرش را بکنید. آدمی با کسی هفته ای یک بار و بعد دو هفته یک بار و سرانجام ماهی یک بار آن هم به مدت ده سال یا بیشتر دور یک سفره می نشیند. نان و نمک هم را می خورند، از هر دری سخن می گویند و... بعد آن شخص هنگام یاد کردن از دوستان دور سفره او را سه نقطه به حساب می آورد! مضحک تر اینکه آدمی به هنگام مصاحبه چندنفر را نام می برد و عذر می خواهد که شاید نام هایی را از قلم انداخته باشد! آقا یا خانم محترم! شهامت داشته باش. بگو من فقط از کسانی نام می برم که مثل من فکر می کنند و مثل من شعر می گویند. این مسخره بازی ها چیست.»
متن کتاب