کتاب دختری که بودم; کتاب دختری که بودم

کتاب دختری که بودم

The Girl I Used to Be

کد کتاب : 95211
مترجم :
شابک : 978-6229945179
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 247
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب دختری که بودم اثر آپریل هنری

برنده جایزه آنتونی برای بهترین رمان معمایی جوان
دختری که بودم یکی دیگر از معمای قتل هیجان انگیز است که از نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، آوریل هنری، نویسنده سریال های Point Last Seen، Girl، Stolen و The Girl، شما را مسحور خود می کند.
اولیویا تنها سه سال داشت که مادرش کشته شد و همه به قتل پدرش مشکوک شدند. اما محل نگهداری او همچنان یک راز باقی مانده است. چهارده سال سریع به جلو می رود. شواهد جدید اکنون ثابت می کند که پدر اولیویا در همان روز سرنوشت سازی که مادرش درگذشت، به قتل رسیده است. یعنی هنوز یک قاتل آزاد است.
حالا اولیویا مصمم است که کشف کند که چه کسی ممکن است باشد. اما آیا او می تواند این کار را قبل از اینکه قاتل ابتدا او را ردیابی کند، انجام دهد؟
هنری دوباره این کار را با یکی دیگر از فیلم‌های رازآلود/هیجان‌انگیز دیگر انجام داده است. برای طرفدارام مجموعه‌های معمایی/هیجان‌انگیز/تعلیق‌آمیز دبیرستانی و برای طرفداران آوریل هنری توصیه می‌شود
آپریل هنری
آپریل هنری (زاده ۱۴ آوریل ۱۹۵۹) نویسنده آمریکایی پرفروش‌ترین رمان‌های اسرارآمیز، هیجان‌انگیز و رمان‌های بزرگسالان در نیویورک تایمز است.
دسته بندی های کتاب دختری که بودم
ادبیات آمریکا
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
دهه 2010 میلادی
رمان
ماجرایی
نکوداشت های کتاب دختری که بودم
Fast-paced and engaging
سریع و جذاب
VOYA
The author's expertise at plotting a murder mystery and knowledge of police procedure are evident.
تخصص نویسنده در طرح یک معمای قتل و آگاهی از رویه پلیس مشهود است.
Publishers Weekly Publishers Weekly
قسمت هایی از کتاب دختری که بودم (لذت متن)
تنها صدایی که میتوانم بشنوم صدای نفسهای وحشت زده ی خودم است. دارم مستقیم توی جنگل میدوم که ناگهان انگشت پایم به رشته ای گیر میکند. و روی هوا پرواز میکنم هنوز به خودم نیامده ام چونبه سختی زمین خورده ام. دستهایم را از جلو با دستبند بسته اند و حتی نمیتوانم به سمت پایین خم بشوم. کفش طبی ام را از توی پای چپم در میآورم و با تلاشی احمقانه بیرونش میکشم تا برگ های کاج و خاک و سنگ ریزه ها را از تویش بیرون بریزم و دوباره شروع کنم به دویدن.