بعد خوندن ایران انگار با سر خوردم به دیوار... لعنتی چرا انقدر خوب بودددد بوف کور ملکوت اگر از این رمانها خوشتون میاد علی اشرف شما رو بدجور گرفتار میکنه
«علیاشرف» در تاریکروشنای انزوایش نقب به کوهِ خاطرات میزند تا در هزارتوی پارانویا، مردی خسته و زخمخورده تبدیل به قاتلی خونریز شود که از دستهایش خون انار چکّه میکند! تازهترین اثر «فرهاد خاکیان دهکردی» با چندین صدای مختلف روایت میشود تا مخاطب، «علیاشرف» و «درد او را» بیشتر بشناسد. در این داستان روانشناختی، سیلانِ ذهنِ علیاشرف نهتنها از زبان خود او، بلکه در کلام انسانهای مرتبط با او هم تجلّی پیدا میکند و تا عهد صفویه به عقب میرود. راوی اول شخص، قصه را به دوم شخص واگذار میکند و دانای کل، کاملکنندهی پازل شخصیتی «علیاشرف» است که آخرین تکّههای آن یک «دشنه» و یک «قابلمه» هستند....