«ماجراهای سلطان و آقا کوچول» نوشتهی شهرام شفیعی رمانی طنز از مجموعهی «رمان طنز برای نوجوانان بالای 12» است. این رمان از بخشهای کوتاهی تشکیل شده که در آن نویسنده با نگاهی طنزآمیز و به صورت غیرمستقیم به بیان بخشهایی از اتفاقات دوران قاجار میپردازد. داستان ماجرای یکی از شاهان قاجار و یک بچه آشپز در یکی از سفرهای خارجی است. نویسنده با استفاده از لحن و زبانی برگرفته از یادداشتها و فرامین دورهی قاجار، ماجراهایی طنزآمیز از ارتباط بین این دو شخصیت و همچنین رابطهی سلطان را با محیط اطراف خود روایت میکند. شهرام شفیعی در این اثر نیز همانند آثار قبلی خودش، تنها به خنداندن مخاطب بسنده نکرده و در خلال روایتها و ماجراهای دو شخصیت اصلی، با زبان طنز به گوشههایی از تاریخ، آداب و رسوم و مناسبات دورهی قاجار نیز پرداخته است. نویسنده با استفاده از رفتارهای اغراقآمیز سلطان موقعیتهایی طنز خلق میکند که هم مخاطب نوجوان را میخنداند و هم او را به فکر وامیدارد تا به بخشی از تباهی حاکمان این سرزمین پی ببرند. به عنوان مثال چنین موقعیتی در این قطعه کوتاه دیده میشود: « فرمودیم نعناخشک را خوب بسایند تا مثل خاک رس نرم شود. چند بار سعی کردند، آن جور که میل ما بود، نشد، بنابراین مجبور شدند که برگههای نعناخشک را همراه مقداری مواد منفجره در یک ظرف بگذارند و منفجر کنند. البته دوغمان با آن نعنا مزهی دود گرفت. ولی روی هم رفته عذا خیلی خوب و لذیذ بود و سیبیل قلابی، حسابی چرب شد.» هر کدام از این بخشها را که در مجموع سفر سلطان را روایت میکند، میتوان به عنوان حکایتهای بامزه و پندآموز خواند و خندید؛ خندیدنی که میتواند خندهای تلخ باشد بر آنچه که بر این سرزمین رفته است. این رمان ۱۷ فصل دارد که عناوین این فصلها نیز بامزه و خندهدار هستند: «ماجرای لنگهجوراب و دماغ شخص شاه»، «ماجرای لنگ خواستن ما از نوکران»، «ماجرای آتشبازی سلطان در حمام»، «ماجرای آن اسبها که حیوانات نانجیبی بودند»، «ماجرای دعوا بر سر نشستن کنار پنجره»، «در بیان مناظر اطراف که عبارت از چندین گاو بود»، «ماجرای آن دختران زیبارو و مردان پشمالو»، «ماجرای شلیککردن اسبها به سوی کابین»، «ماجرای ناهار خوشمزه با مواد منفجره و حمام دیگر»، «ماجرای شپش انداختن به جان اجنبی»، «ماجرای حمامی بیعار و خزینه بیبخار»، «ماجرای گمشدن مهره کمر میرزا مرادخان»، «ماجرای بازدید سلطان از آت و آشغالهای موزه»، «ماجرای کشک ملوکانه و بندباز بختبرگشته»، «ماجرای مارهایی که گوسفندان را درسته میخوردند»، «ماجرای گداهای قرتی که چشمشان را درآوردیم»، «ماجرای کالسکه بیاسب و «مردم بیشعور لندن». «ماجراهای سلطان و آقا کوچول» رمانی طنزآمیز است که به شکل غیرمستقیم نوجوانان را با بخشهایی از اتفاقات دوران قاجار آشنا میکند.
درباره شهرام شفیعی
شهرام شفیعی متولد بهمن ۱۳۴۹ در تهران آثار وی به چند زبان خارجی از جمله عربی، ترکی و روسی ترجمه شده است.