داستان های کمدی، شامل آثار داستانی ای می شوند که از طنز و بذله گویی شخصیت ها به عنوان محور اصلی پیشبرد داستان خود استفاده می کنند. نویسندگان کمدی اغلب احساس می کنند در دنیای افسار گسیخته ی آنان، اصول درام نویسی کاربردی ندارد. کمدی چه هجویه ای سرد و بدون شور و احساس باشد و چه مضحکه ای بدون توجیه، صرفا شکلی از داستان سرایی است. نویسنده ی کمدی، نهاد اجتماعی خاصی که احساس می کند دچار زنگار تزویر و حماقت شده را نشانه می رود و سپس با قلم خود به آن حمله می کند. کمدی ذاتا هنری خشمگین و ضداجتماعی است، بنابراین، نویسنده نخست از خود می پرسد من از چه چیزی خشمگین هستم و سپس آن وجهی را پیدا می کند که موجبات خشم او را فراهم آورده است و از آن انتقاد می کند.
کتاب «شوایک» اثری جذاب است که شایستگی خوانده شدن توسط طیفی وسیع از مخاطبین را دارد.
هدف اصلی برای اغلب داستان سرایان این است که کاری کنند مخاطبین، داستان آن ها را کامل بخوانند
اما جادوی قلم رولد دال در هیچ اثر دیگری به اندازه ی کتاب «ماتیلدا» جاودان و مسحورکننده نیست.
«داگلاس آدامز» بیش از هر چیز به خاطر مجموعه ی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها» شناخته می شد؛ مجموعه ای که اولین بار از طریق رادیو، و بعد از طریق کتاب، تلویزیون و فیلم به جهان سرگرمی پا گذاشت.
«دوازده صندلی» که بهنظر عادی و معمولی هستند، داستانی را رقم میزنند که دور از ذهن همگان است