1. خانه
  2. /
  3. بلاگ
  4. /
  5. بررسی کتاب «میدل‌مارچ» اثر «جورج الیوت»

بررسی کتاب «میدل‌مارچ» اثر «جورج الیوت»

Middlemarch

رمان «میدل‌مارچ» به جای تمرکز بر گروهی کوچک از کاراکترها، یک اجتماع را به شکل کامل مورد توجه قرار می دهد

رمان «میدل‌مارچ» اثر «جورج الیوت»، داستان خود را بین سال های 1829 تا 1832 روایت می کند، حدود چهل سال پیش از نگارش و انتشار کتاب. این اثر به همین خاطر یک «رمان تاریخی» در نظر گرفته شده است، اگرچه برخی از منتقدین استدلال می کنند که تفاوت میان زمان رقم خوردن داستان و زمان انتشار کتاب، به اندازه‌ای نیست که «میدل‌مارچ» را در این دسته‌بندی قرار دهد. اما به هر صورت، «میدل‌مارچ» به شکلی انکارناپذیر رویدادهای تاریخی زمانه‌ی خود را مورد توجه قرار می دهد—رویدادهایی که نقشی مهم در پیش‌زمینه و پس‌زمینه‌ی روایت دارند. 




شاید مهم‌ترین در میان این رویدادهای تاریخی را بتوان «قانون اصلاح» در سال 1832 در نظر گرفت که باعث افزایش تعداد افراد واجد شرایط برای رأی دادن در کشور شد و جنبه هایی از نظام پارلمانی را به منظور دموکراتیک‌تر کردن آن تغییر داد. پیشرفت های سریع در علوم و حوزه‌ی پزشکی که در اوایل قرن نوزدهم رقم خورد، و تحولاتی که منجر به تسریع ساخت راه‌آهن در دهه‌ی 1840 شد، از دیگر رویدادهای تاریخی مهم در این برهه به شمار می آید. 

رمان «میدل‌مارچ» از بسیاری جهات مشابه با رمان های رئالیستی وسیع و پرجزئیاتی است که در قرن نوزدهم ارائه شد، از جمله آثار «چارلز دیکنز»، «لئو تولستوی»، و «فئودور داستایفسکی». همچنین توجه کتاب به زندگی اجتماعی، افراط‌گرایی سیاسی، و نابرابری های جنسیتی، به شکل خاص یادآور رمان های «تامس هاردی» است. رمان «میدل‌مارچ» از زمان انتشار تأثیری گسترده بر تعداد زیادی از نسل های مختلف رمان‌نویسان داشته است، از «هنری جیمز»، «مارسل پروست»، و «ویرجینیا وولف» گرفته تا رمان‌نویسان معاصر همچون «هیلاری مانتل»، «زیدی اسمیت»، و «مین جین لی». 


دوشیزه «بروک» زیبایی‌اش از نوعی بود که با لباس فقیرانه انگار جلوه‌ای افزون‌تر می یافت. دستش و مچ دستش چنان خوش‌ترکیب بود که می توانست آستین هایی بی‌پیرایه به دست کند، کم و بیش شبیه آستین های مریم مقدس به همان شکل که نقاشان ایتالیایی تصور می کردند، و نیمرخ و سکنات و حرکاتش نیز گویی با جامه های ساده‌اش متانتی بیشتر می یافت که در کنار جامه های رایج محلی به او جاذبه‌ای می بخشید شبیه به جاذبه‌ی نقل‌قول درخشانی از انجیل یا یکی از شاعران پیش‌کسوت ما در میانه‌ی مطالب روزنامه های امروز. همه می گفتند بسیار بااستعداد است، اما اضافه می کردند که خواهرش، «سِلیا»، عاقل‌تر است.—از کتاب «میدل‌مارچ» اثر «جورج الیوت»




فردیت

رمان «میدل‌مارچ» در منطقه‌ای خیالی در اوایل قرن نوزدهم روایت می شود، در محیطی که نقش های جنسیتی مرسوم، به شکلی سخت و نامنعطف به اجرا درمی آید. در حالی که از مردان نیز انتظار می رود تا ایده‌آل های جنسیتی مختص به خود را رعایت کنند، تمرکز روایت بیشتر بر چگونگی تأثیرگذاری این توقعات اجتماعی بر زندگی زنان است. این نکته بیش از هر چیز به واسطه‌ی شخصیت اصلی رمان مورد کاوش قرار می گیرد: «دوروتیا بروک»، که رویای زندگی‌ای پرشور و پرمعنا را در سر دارد، زندگی‌ای که در ذات با نقشی که جامعه برای او تجویز کرده، در تضاد است. 

در نتیجه، او در مورد خواسته ها و آرزوهای حقیقی خود دچار سردرگمی می شود و تصمیمات بدی می گیرد که فقط او را از هویت و امیال حقیقی‌اش دورتر می کند. «جورج الیوت» (با نام واقعی «ماری آن اِوِنز») از طریق کاراکتر «دوروتیا» به شکل مستقیم و غیرمستقیم به انتقاد از انتظارات جامعه از زنان می پردازد. کتاب اما به شکل همزمان این موضوع را مورد توجه قرار می دهد که هر نوع مقاومت و تلاش برای تغییر، به شکل ذاتی با محدودیت هایی روبه‌رو است، چون زنان در آن برهه، راه های جایگزینِ زیادی برای پیش بردن زندگی خود نداشتند.




ناامیدی

تجربه‌ای که تمام کاراکترها در رمان «میدل‌مارچ» را به هم پیوند می زند، ناامیدی است. ناامیدی و استیصال در داستان چیزی است که هم در مقیاس بزرگ (در قالب آرزوها و اهداف ناکام در زندگی) رقم می خورد و هم در مقیاس کوچکتر و روزمره. راوی در بخشی از داستان می گوید: «ما موجودات فانی، مردان و زنان، ناامیدی های بسیاری را بین صبحانه و شام می بلعیم.» 

«جورج الیوت» در روایت نشان می دهد که ناامیدی هم تجربه‌ای جهانی است که شامل همه‌ی موجودات فانی (زنان و مردان) می شود و هم اتفاقی مشخصا تکرارشونده است. از آنجایی که ناامیدی اغلب گریزناپذیر به نظر می رسد، رمان این نکته را مورد توجه قرار می دهد که فرد باید استیصال را به عنوان بخشی عادی از زندگی بپذیرد. انجام این کار حتی می تواند اثراتی مثبت و مفید داشته باشد، از جمله وادار کردن انسان ها به سازش و کنار آمدن با دیدگاه های مخالف. 

رمان «میدل‌مارچ» همچنین بلندپروازی را در قالب بخشی ذاتی و ضروری از زندگی انسان به تصویر می کشد. کتاب از برخی جهات، تصویری مثبت را از بلندپروازی ارائه می کند—در قالب چیزی که به پیشرفت جامعه یاری می رساند و به زندگی معنا می بخشد. با این حال، به‌رغم این جنبه های مثبتِ بلندپروازی، این تجربه همچنین می تواند خطرناک باشد—تا حد زیادی به این خاطر که رقم خوردن گونه‌ای از ناامیدی و استیصال را برای فرد تضمین می کند. 

در طول روایت، مشخص می شود که فرد می تواند از طریق تعیین کردن اهداف و بلندپروازی های واقع‌گرایانه‌تر، از ناامیدی اجتناب کند. اما به شکل همزمان، گریز از استیصال به شکل کامل امکان‌پذیر نیست. هیچ‌کس نمی تواند مسیر شغل یا ازدواج خود را به شکل دقیق پیش‌بینی کند، و به همین خاطر، ناامیدی تجربه‌ای حتمی خواهد بود. به علاوه، ناامیدی را می توان سوی دیگرِ بلندپروازی در نظر گرفت، تجربه هایی که هر دو جنبه هایی همیشگی از زندگی انسان به شمار می آیند.


بی‌غل‌وغش و خونگرم بود و به کلی فارغ از خودستایی. حتی جالب بود که در خیالش «سلیا» را دارای جاذبه هایی می دانست برتر از جاذبه های خودش، و اگر عالی‌جنابی سروکله‌اش در «گرینج» پیدا می شد که قصدش دیدار با آقای «بروک» نمی بود، «دوروتیا» پیش خودش می گفت این عالی‌جناب لابد عاشق «سلیا» شده... مثلا «سِر جیمز چتام» را مدام از نگاه «سلیا» می سنجید و در باطن با خود کلنجار می رفت که خوب است «سلیا» او را بپذیرد یا نه. به نظرش کاملا نامربوط و مسخره بود که «سر جیمز چتام» خواستگار خود او باشد. «دوروتیا» با همه‌ی شوقی که به دانستن حقایق زندگی داشت، درباره‌ی ازدواج هنوز فکرهایش بسیار کودکانه بود.—از کتاب «میدل‌مارچ» اثر «جورج الیوت»




جامعه

رمان «میدل‌مارچ» به جای تمرکز بر گروهی کوچک از کاراکترها، یک اجتماع را به شکل کامل مورد توجه قرار می دهد: ناحیه‌ای خیالی که نام رمان را به خود اختصاص داده است. همان‌طور که گفته شد، داستان کتاب حدود چهل سال پیش از نگارش و انتشار آن رقم می خورد، و سرشار از جزئیات گوناگون درباره‌ی برهه‌ای مهم و پر فراز و نشیب در تاریخ انگلیس است. زیرعنوان رمان، «داستان یک شهر»، نشان می دهد که «جورج الیوت» قصد دارد مخاطبین را با زندگی اجتماعی در این برهه‌ی تاریخی آشنا کند؛ برهه‌ای که در طول آن، نظام طبقاتی هم بسیار نامنعطف باقی ماند و هم فوق‌العاده تأثیرگذار در ساختاربندی تقریبا همه چیز در جامعه. 

این «زندگی اجتماعی» به واسطه‌ی این که تمام کاراکترها در گستره‌ای پیچیده از روابط مربوط به خانواده، ازدواج، سیاست، و شغل به هم پیوند خورده‌اند، بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرد. اگرچه این درهم‌تنیدگیِ اجتماعی اثرات مثبتی دارد، اما رمان به شکل کلی این نکته را مورد نکوهش قرار می دهد که جوامع کوچک مانند «میدل‌مارچ» می توانند باعث شکل‌گیری کوته‌فکری، تعصب، و ساختارهای اجتماعیِ نامنعطف شوند.





مقالات مرتبط با "بررسی کتاب «میدل‌مارچ» اثر «جورج الیوت»"
بررسی کتاب «دوست باهوش من» اثر «النا فرانته»
بررسی کتاب «دوست باهوش من» اثر «النا فرانته»

رمان «دوست باهوش من» موضوعات زیادی را مورد توجه قرار می دهد، اما در بطن روایت، دوستی عمیق و چندوجهی میان «النا گرکو» و «رافائلا چِرولو» قرار دارد.

حقایقی درباره زندگی «ارنست همینگوی»
حقایقی درباره زندگی «ارنست همینگوی»

با این مطلب همراه شوید تا درباره‌ی خالق آثار درخشانی همچون «پیرمرد و دریا» و «زنگ ها برای که به صدا درمی آید» بیشتر بدانیم.

حلقه‌ی مهربانی کتاب؛ جایی که هر کتاب، نوری تازه می‌افروزد.
حلقه‌ی مهربانی کتاب؛ جایی که هر کتاب، نوری تازه می‌افروزد.

در این پویش، که با همکاری نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور آغاز شده است، مخاطبان ایران‌کتاب می‌توانند کتاب‌های اهدایی خود را برای ارسال مستقیم به یکی از ۳۰۰ کتابخانه در ۳۰۰ شهر کشور انتخاب کنند.

بررسی نمایشنامه «ادیپ شهریار» اثر «سوفوکلس»
بررسی نمایشنامه «ادیپ شهریار» اثر «سوفوکلس»

در نمایشنامه «ادیپ شهریار»، «ادیپ»، پیشگویی هولناک مربوط به زندگی‌اش را مدت ها پیش محقق ساخته است، بدون این که خودش از آن خبر داشته باشد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "بررسی کتاب «میدل‌مارچ» اثر «جورج الیوت»" ثبت می‌کند