برخلاف اغلب کلکسیونرها—که مجموعه هایشان شامل همه چیز (از تمبر گرفته تا قایق) می شود—«رولف دوبلی» مشغول جمعآوری داستان های گوناگون در مورد مفهوم «شکست» بوده است، یا به گفتهی خودش، «تلاش های ناکام در شغل، زندگی خانوادگی، ازدواج، و زندگی به شکل کلی.»
جمعآوری این داستان ها ممکن است علاقهای عجیب و غمانگیز به نظر برسد، اما «دوبلی» توانسته است درس های بزرگی را از دل آن ها بیرون بکشد، و نوعی دستورالعمل معکوس برای موفقیت را به وجود آورد. این دقیقا همان قالبی است که او برای کتاب «فهرست کارهای انجام ندادنی» انتخاب کرده و نامش را «متد معکوس» گذاشته است. «دوبلی» در هر کدام از 52 فصل کتاب، به توضیح راه های میانبر برای رسیدن به زندگیای سرشار از ناراحتی و استیصال می پردازد و سپس، در پایان، بخشی به نام «ندای خاموش خِرد» را ارائه می کند که در آن، توصیه های پیشین به شکلی معکوس توصیف می شوند.
مردی بود که در خانهای قدیمی با سقفی چکهدار زندگی می کرد. هرگاه باران می بارید، وقت مناسبی برای تعمیر سقف نبود و هرگاه هوا صاف بود، نیازی به محافظت از خود در برابر باران نمی دید. اگر می خواهید زندگی بدی داشته باشید، به شما توصیه می کنم مثل این مرد باشید. به طور منظم، از نگهداری خانه، ماشین، بدن، ذهن، روابط، شغل، و در کل تمام زندگی خود غافل شوید. فقط به این ترتیب می توانید مطمئن باشید که همه چیز رو به زوال خواهد رفت.—از کتاب «فهرست کارهای انجام ندادنی» اثر «رولف دوبلی»
به عنوان نمونه، در فصل «تغذیه خویشتن ضعیفتر»، «دوبلی» در مورد اهمیت «اعتماد کردن به تنبل درون» می نویسد: انگیزه باید از بیرون سرچشمه بگیرد، نه از درون. او برای مثال از گوریل ها نام می برد که فقط در جایی می نشینند و هنگام خاراندن خودشان، غذایشان را هضم می کنند. از آنجایی که 98 درصد ژن های ما با گوریل ها مشترک است، پس بهتر است ما هم فقط از آن ها پیروی کنیم.
پس از این توصیه های نهچندان مرسوم، «دوبلی» به سراغ «ندای خاموش خرد» می رود و با معکوس کردن توصیه های قبل، در مورد اهمیت رام کردن «سگ درون» می نویسد. او توضیح می دهد که تنبلی، بخشی طبیعی از خلق و خوی ماست که قدمتش به انسان های شکارچی-گردآورنده بازمی گردد. برای غلبه بر آن، فرد باید «عضلهی» انگیزه بخشیدن به خود را تقویت کند. اما در اینجا نیز به تعادل نیاز است. در صورت فشار بیش از اندازه، «عضله» خسته می شود و ارادهی ما به تدریج از بین می رود.
سایر فصل های کتاب نیز به همین شکل، موضوعات دیگری را مورد بررسی قرار می دهد، از جمله گذراندن تمام روز با خیالپردازی، خراب کردن ازدواج، هدفگذاری های اشتباه، درگیر شدن در مشکلات شخصی دیگران، و عادت به ناسپاسی. «دوبلی» بیان می کند که ایدهی «متد معکوس» را از یک سخنرانی توسط تاجر و سرمایهگذار آمریکایی، «چارلی مانگر» برگرفته است. «مانگر» در این سخنرانی که «تضمین زندگیای سرشار از ناراحتی» نام داشت، خرد و بینش های مرسوم را به شکلی واژگون ارائه کرد و از چهار روش حتمی برای رسیدن به موفقیتِ صفر درصدی سخن گفت. «دوبلی» در این باره می نویسد: «نمی توانیم دقیقا بگوییم که چه چیزی به موفقیت منجر می شود، اما با اطمینان می دانیم که چه چیزی آن را غیرممکن می سازد. مهمترین نکته این است که مشکل را همیشه زیر نظر داشته باشید و از آن دوری کنید؛ به این صورت، مسیر درست خود به خود در برابر شما گشوده خواهد شد.»
«دوبلی» در مصاحبه با مجله THE WEEK بیان می کند که خودش نیز به شکل مستمر در تلاش است تا از 52 نکتهای که در کتاب به شکل خلاصه بیان شده است، استفاده کند. او در این باره می گوید: «به برخی از آن ها کاملا عادت کردهام، اما انجام برخی دیگر همچنان به تلاش زیادی نیاز دارد. یک مورد خاص که برای من آسان نبوده است، زمانبندی روز به صورت بخش های مجزا است. اگر اول صبح، مدتی را به برنامهریزی روزم اختصاص ندهم، یک آشوب تمامعیار به وجود می آید. متأسفانه، این مشکل هنوز به شکل تکرارشونده برای من اتفاق می افتد.»
«دوبلی» در پاسخ به سوالی دربارهی مهمترین درس در زندگی که خودش همیشه آن را مد نظر دارد، بیان می کند: «درسی که در سراسر فصل های کتاب به چشم می خورد، این است: کیفیت زندگیتان به کیفیت افکار و کیفیت روابط شما وابسته است. آدم ها اغلب فکر می کنند پول یا جایگاه به زندگیای موفق منجر می شود. اما این ها هیچ ارزشی ندارند اگر افکار و روابط شما ناسالم باشد. باید در مورد افکاری که در سر دارید و افرادی که در پیرامون خود می بینید، کاملا محتاط باشید.»
اغلب نکات مورد نظر «دوبلی» در کتاب «فهرست کارهای انجام ندادنی»، ثابتشده و مرسوم جلوه می کنند، اما چیزی که جذابیتی متفاوت به کتاب می بخشد، تعداد زیاد خاطرات شخصی، مثال ها، بینش های فلسفی، و نقلقول های گوناگون است. نثر «دوبلی» مانند آنچه در سایر کتاب های او می بینیم (مانند کتاب «هنر شفاف اندیشیدن»)، صریح و جذاب است و رگه هایی از شوخطبعی در آن به چشم می خورد که با قالب داستانگونهی کتاب به خوبی سازگاری دارد. همانطور که خود «دوبلی» بیان می کند، او از زمان تحصیل به عنوان دانشجوی فلسفه، مشغول جمعآوری داستان های مختلف در مورد مفاهیم «پیروزی» و «شکست» بوده است. او در این باره می گوید: «من همچنین خرد اندیشمندان بزرگ در طول 2500 سال گذشته را جمعآوری کردهام. از دل این کوه بلندِ یادداشت های نامرتب، تلاش کردم تا 52 مورد از مهمترین نکته ها را به صورت خلاصه ارائه کنم.»
نگهداری، عملی قهرمانانه نیست. خستهکننده، غیرجذاب و عمدتا نادیدنی است. با این حال، به هیچ وجه از قهرمانی کماهمیتتر نیست، بلکه کاملا برعکس. ما به طور سیستماتیک ارزش یک طرح عالی یا یک عملیات نجات جسورانه را بیش از حد ارزیابی می کنیم، اما ارزش کارهای آرام، مستمر و نگهدارنده را به طور سیستماتیک دستکم می گیریم. نهتنها در ساختمان های عمومی، بلکه در زندگی خصوصی نیز. ما جراح را که ما را از یک حملهی قلبی مرگبار نجات داده است، تحسین می کنیم، اما پزشک خانواده را که با معاینات منظمِ او تا به حال از سرطان روده نمردهایم، تحسین نمی کنیم. ما لحظهای را که از «خانم/آقای ایدهآلِ» خود درخواست ازدواج کردیم، تجلیل می کنیم، اما ارزش حفظ و نگهداری روزانه، یکنواخت، و زمانبرِ رابطه را دستکم می گیریم.—از کتاب «فهرست کارهای انجام ندادنی» اثر «رولف دوبلی»
چیزی که به «دوبلی» کمک کرد تا تحقیقات گستردهی خود را به این 52 نکته تبدیل کند، فکر کردن به فرزندانش و آیندهی آن ها به عنوان افرادی بزرگسال بود. او در این باره می گوید: «آن ها را در بزرگسالی، مثلا 25 سالگی تصور کردم. این کتاب را به آن ها می دهم و به آن ها می گویم: اگر هیچ کدام از این 52 کار را انجام ندهید، زندگی خوبی خواهید داشت.»