کتاب دختری که در اعماق دریا افتاد

The Girl Who Fell Beneath the Sea
کد کتاب : 105627
مترجم :
شابک : 978-6229250709
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 323
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 37
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

دختری که به اعماق دریا سقوط کرد
The Girl Who Fell Beneath the Sea
کد کتاب : 102800
مترجم :
شابک : 978-6225667198
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

دختری که به اعماق دریا افتاد
The Girl Who Fell Beneath the Sea
کد کتاب : 101496
مترجم :
شابک : 978-6222544157
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 18
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

دختری که به اعماق دریا افتاد
The Girl Who Fell Beneath the Sea
کد کتاب : 132883
مترجم :
شابک : 978-6225682986
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

دختری که به اعماق دریا افتاد‏‫
The girl who fell beneath the sea
  • 15 % تخفیف
    200,000 | 170,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: آژمان آژمان
    نویسنده:
کد کتاب : 116143
مترجم : اعظم معصومی کیا
شابک : 978-6227648140
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 263
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

دختری که به اعماق دریا افتاد
The Girl Who Fell Beneath the Sea
کد کتاب : 125675
مترجم :
شابک : 978-6009896851
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 208
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

دختری که به اعماق دریا افتاد
The Girl Who Fell Beneath the Sea
کد کتاب : 126295
مترجم :
شابک : 978-6229342473
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 320
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد اثر اکسی اوه

طوفان های مرگبار برای نسل ها سرزمین مینا را ویران کرده است. سیل تمام روستاها را با خود می برد، در حالی که جنگ های خونین بر سر منابع معدود باقی مانده به راه افتاده است. مردم معتقدند که خدای دریا که زمانی محافظ آنها بود، اکنون آنها را با مرگ و ناامیدی نفرین می کند. در تلاش برای دلجویی از او، هر سال یک دوشیزه زیبا به دریا می اندازند تا به عنوان عروس خدای دریا خدمت کند، به این امید که روزی "عروس واقعی" انتخاب شود و به این رنج پایان دهد. بسیاری بر این باورند که شیم چئونگ، زیباترین دختر دهکده - و معشوق جون برادر بزرگتر مینا - ممکن است عروس واقعی افسانه ای باشد. اما در شبی که قرار است چئونگ قربانی شود، جون به دنبال چئونگ به دریا می‌رود، حتی می‌داند که دخالت کردن حکم اعدام است. مینا برای نجات برادرش، به جای چئونگ خود را به آب می‌اندازد.

مینا که به قلمرو روح، شهری جادویی از خدایان کوچکتر و جانوران افسانه ای، رفته، به دنبال خدای دریا می گردد، اما او را در خوابی مسحورآمیز می یابد. مینا با کمک یک مرد جوان مرموز به نام شین - و همچنین گروهی متشکل از شیاطین، خدایان و ارواح - تصمیم می گیرد تا خدای دریا را بیدار کند و یک بار برای همیشه به طوفان های قاتل پایان دهد.

کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد

اکسی اوه
Axie Oh یک آمریکایی کره ای نسل اول است که در شهر نیویورک متولد شده و در نیوجرسی بزرگ شده است. او تاریخ کره و نویسندگی خلاق را در مقطع کارشناسی در دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو تحصیل کرد و دارای مدرک MFA در نویسندگی برای جوانان از دانشگاه لزلی است. علایق او شامل کی پاپ، انیمه، لوازم التحریر و چای شیر است و در حال حاضر با سگش تورو (به نام توتورو) در لاس وگاس، نوادا زندگی می کند. او نویسنده چندین کتاب برای نوجوانان است، از جمله دختری که زیر دریا افتاد.
قسمت هایی از کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد (لذت متن)
وقتی بچه بودم، دختری در روستایمان بود که از همه بیشتر دوستش داشتم؛ تا حدودی به خاطر این که از او می ترسیدم. یکی از دوستان جون بود؛ دو سال از من بزرگ تر، با قلبی بی پروا و پر از شور زندگی. جون ذات مهربانی داشت، و چون بزرگ تر از سنش به نظر می رسید، اغلب بچه های دیگر دستش می انداختند. ناری بود که همیشه به دفاع از او درمی آمد. وقتی در حملات قلدرها مداخله می کرد، حرفش را گوش می کردند. وقتی حرف های ظالمانه ی آن ها را محکوم می کرد، التماسش می کردند که آن ها را ببخشد. جلب کردن نظر موافق ناری مثل تابیدن خورشید روی آدم بود؛ یا این که من تصور می کردم چنین حسی دارد. او هیچ وقت توجه زیادی به من نمی کرد. آخرین باری که دیدمش یک سال پیش بود، زمانی که به درون رودخانه ی طوفانی پرید تا قایق هایی را که از اسکله جدا شده بودند بازگرداند. رودخانه خروشید و قایق ها... و ناری را... با خود به دریا برد. هیچ وقت فکر نمی کردم دوباره ببینمش. ولی الآن این جا، خندان و اشک ریزان، روبه رویم ایستاده است. «مینا، باورم نمی شه.» من را از آستانه ی در به داخل می کشد و در آغوش قوی اش می گیرد؛ و همچون گل های وحشی و نی های تنومندی که کنار رودخانه می رویند می خندد: «این که الآن این جایی یعنی... یعنی مردی!» آه، البته که این طوری فکر می کند. تنها راه ورود به سرزمین اشباح یا مردن است یا قبض روح شدن به دست اژدها؛ و او، مانند همه ی اهالی روستایم، همیشه می دانست شیم چیانگ قرار است عروس امسال باشد.