کتاب مغز خنیاگر

Maghz-e Khoniagar
هنر مهار کردن مغز و رهایی از آشفتگی ها
کد کتاب : 133167
شابک : ‏‫‭978-6229049631‬‬
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 146
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

مغز خنیاگر
Maghz-e Khoniagar
هنر مهار کردن مغز و رهایی از آشفتگی ها
کد کتاب : 120037
شابک : 978-6229488157
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 128
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب مغز خنیاگر اثر مهدی خواجوی

مهدی خواجوی مطالعات زیادی در مورد علوم اعصاب و آناتومی مغز (نوروآناتومی) و مدارهای مغزی در طی سالیانی که دانشجوی پزشکی بوده تاکنون داشته است. این کتاب و رسیدن به تئوری ذهنی مهار بعنوان کار اصلی مغز انسان هوشمند حاصل مطالعه مدارهای مختلف مغزی در طی این سالیان بوده است که طی آن سعی شده است که این موضوع پله به پله برای مخاطب عام توضیح داده شود تا اصل مطلب قابل درک گردد و سپس تلاش شده است تا با مثالهای عینی در زندگی روزمره این مساله برای مخاطب بطور کامل جا انداخته شود. در این کتاب همچنین سعی شده است تا راهکارهای تمرین مهار مغز یا همان ذهن در مفهوم کارکرد مغز - تا حد امکان گفته شود. به نظر نویسنده هرگاه فردی نسبت به موضوعی آگاه شد، آنگاه میتواند راه اختصاصی خودش را برای مهار آشفتگیهای درونی خودش پیدا کند، ما تا آگاه نشویم که ترمز یک وسیله متحرک کجاست، نمیتوانیم آن را از حرکت بازداریم، پس آگاهی از داشتن یک قابلیت باعث میشود تا افراد مختلف هر کدام به شیوه خود بتوانند از آن حداکثر استفاده را بنمایند

کتاب مغز خنیاگر

مهدی خواجوی
دکتر مهدی ،خواجوی متخصص جراحی مغز و اعصاب زاده ۱۳۵۷ در خرمشهر در کرانه های اروند رود و بزرگ شده اهواز است، پزشکی عمومی خود را از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و بورد تخصصی خود را از دانشگاه علوم پزشکی مشهد گرفته است. او تحصیلات تکمیلی در زمینه جراحی های میکروسکوپی مغز و نخاع را در سال ۲۰۱۲ در فنلاند گذرانده است و دارای بورد فوق تخصصی جراحی مغز و اعصاب جامعه جراحان مغز اتحادیه اروپا (EANS) است.
قسمت هایی از کتاب مغز خنیاگر (لذت متن)
مغز که نیست بازار مکاره شده است انگار تمامی دزدها یک جا بساط کرده اند و هرکس می خواهد کالایی را که از خاطره ای منظره ای یا حادثه ای دزدیده در کنار بلوار روی آسفالت جابه جا کنده شده خیابان با فریادهای پیاپی خود بفروشد. صداها به قدری زیاد و درهم و برهم است و روح خسته و فرسوده ما را آن قدر با سوهان آهن ساب ساییده که روانمان همچون پوست پیاز نازک شده است دل نازک شده ایم خسته ایم، خشمگین هستیم و این بازار مکاره لعنتی هم روز و شب نمیشناسد می ساید، می سابد و ما را فرو می ریزد... عجیب آنکه در هیاهوی بازار سیاه درون کله خود در حالی که بوی عرق و نفس های بدبو فضا را پر کرده ما نیز از خرید کالاهای این دزدها دست برنمی داریم مدام میخریم و آنها را می خواهیم. هر آت و آشغالی را که فکر می کنیم لازم داریم هی میخریم و هی انبار میکنیم. باز دزدها به انبارمان می زنند و ما باز کالاهای خودمان را از آنها می خریم و صداهای گوش خراش و ناهنجار مغز خود را همراه بار سنگین انباری ای که مثل مادر بزرگ های قدیمی جرئت دور ریختن هیچ چیزش را نداریم، با خود به دوش میکشیم. نقطه پایان این صداهای مزخرف کجاست؟ چگونه باید از شر انبار مزخرف و مشوش مغز خود رهایی یابیم؟ آیا راهی هست؟ آیا از ابتدا مغز ما کارکردش تولید صداهای ناهنجار آشغال فروش ها بوده است یا نه مغز ما در ابتدا خیابانی زیبا با گلهای کاغذی صورتی در اطرافش بوده که صدای دلنشین موسیقی آن هر رهگذری و حتی خودمان را در آن خیابان به ص در می اورده است؟ چگونه باید از این همه آشوب تشویش و اضطراب رها شویم؟ بیایید با هم ابتدا نحوه ی کارکرد مغزمان را بشناسیم تا بتوانیم با هم به پاسخ این سوال ها برسیم!

در نهایت مغز وجدان شکل گرفتو انسان دچار هوشیاری، تفکر منظم، آگاهی از خود و محیط خود شد، از این دوران به انقلاب شناختی انسان یاد می شود، یعنی با همپوشانی مغز منطق و مغز عاطفی تحت فرماندهی قشر خاکستری پشت پیشانی بود که مغز وجدان شکل گرفت. وجدان که امروزه در محافل مختلف مثل نقل و نبات و بدون آنکه بدانند معنای آن چیست، به عنوان سوپرایگو از آن یاد می شود، در واقع عالی ترین مرکز مهاری موجود روی کره ی زمین استکه فقط در انسان وجود دارد.