آنها برای زندگی به سختی مبارزه میکنند و به تنهایی سرشان را به دیوار محکمی که زندگی در مقابلشان قرار داده میکوبند. دیواری که نمیتوانند از آن بالا بروند، خرابش کنند یا دورش بزنند. آن قدر محکم سرشان را به دیوار می کوبند که انگار مسخ شده و دلیلی برای نشان دادن احساسات ندارند و هیچ دست یاری به سویشان دراز نمی شود. کسی که مسیر را برایشان کوتاه کند یا لااقل شرایط عبور را قدری آسان نماید.
(برگرفته از متن ناشر)
دیدگاه متفاوتی نسبت به ادبیات معاصر داشت عالی بود