کتاب Never Lie

رمان «هرگز دروغ نگو» (Never Lie) نوشته‌ی فریدا مک‌فادن، نویسنده‌ی پرفروش تریلرهای روان‌شناختی، در سپتامبر ۲۰۲۲ توسط انتشارات هالیوود آپ‌استیرز منتشر شد و به‌سرعت در میان خوانندگان ژانر معمایی و هیجانی محبوبیت یافت. این اثر نمونه‌ی بارزی از رمان‌های پرتعلیق خانگی است که در سال‌های اخیر در بازار کتاب آمریکا رواج یافته‌اند. مک‌فادن، که خود پزشک و متخصص مغز و اعصاب است، از دانش روان‌شناختی‌اش برای ساختن موقعیت‌هایی پرتنش و ذهنی استفاده می‌کند؛ و در این رمان، مرز میان حقیقت و دروغ، ادراک و جنون، و عشق و سوءظن را به‌دقت می‌کاود. داستان با ورود تریشیا و ایتن، زوجی جوان و تازه‌ازدواج‌کرده، به عمارتی بزرگ و دورافتاده آغاز می‌شود؛ خانه‌ای که پیش‌تر متعلق به روان‌پزشکی مشهور به نام دکتر آدرین هیل بوده است. دکتر سال‌ها پیش ناپدید شده و سرنوشتش همچنان رازآلود باقی مانده است. طوفان سخت زمستانی این زوج را در خانه محبوس می‌کند و به‌تدریج انزوای آنها بدل به کابوسی روانی می‌شود. تریشیا هنگام جست‌وجو در خانه، مجموعه‌ای از نوارهای صوتی جلسات دکتر هیل با بیمارانش را می‌یابد و در حالی‌که یکی‌یکی به آنها گوش می‌دهد، در می‌یابد گذشته‌ای تاریک در پشت چهره‌ی خانه و شاید در زندگی شوهرش پنهان است. نوارها از رازهایی سخن می‌گویند که مرز میان واقعیت و خیال را از هم می‌درند و پرسش اصلی را پیش می‌کشند: آیا می‌توان به آنچه می‌شنوی اعتماد کرد؟ یا حتی به کسی که دوستش داری؟ مک‌فادن با استفاده از راوی غیرقابل اعتماد، ساختاری از تعلیق مداوم می‌آفریند. روایت از نگاه تریشیا، ما را درون ذهنی آشفته و مشکوک فرو می‌برد، جایی که هر حقیقتی ممکن است فریبی دیگر باشد. خانه نیز در این میان، به‌سان شخصیتی زنده حضور دارد-پر از صداهای ناپیدا، اتاق‌های پنهان و خاطراتی که در دیوارها خفته‌اند. انزوا، طوفان و فضای بسته، استعاره‌هایی از وضعیت روانی شخصیت‌هاست: زوجی که در ظاهر کنار هم‌اند، اما درون خود در چاهی از ترس و سوءظن سقوط می‌کنند. درون‌مایه‌ی دیگر رمان، اعتماد در ازدواج و شکنندگی روابط انسانی است. مک‌فادن نشان می‌دهد چگونه دروغ‌های کوچک و رازهای شخصی می‌توانند به زلزله‌ای در بنیان اعتماد بدل شوند. نوارهای صوتی نیز نمادی از گذشته‌ی دفن‌شده‌اند؛ گذشته‌ای که بازگشتش ویرانگر است و مرز میان قربانی و گناهکار را از میان می‌برد. سبک روایت تند و پرکشش است، با فضا‌سازی دقیق و توصیف‌های موجز که حس کلستروفوبیا (ترس از فضای بسته) را تشدید می‌کنند. همین ریتم سریع و فضاهای کابوس‌گونه سبب شده بسیاری از خوانندگان نتوانند کتاب را زمین بگذارند. با این حال، برخی از منتقدان بر این باورند که پیچش‌های نهایی بیش از اندازه تصنعی و غیرواقع‌گرایانه‌اند، و شخصیت‌پردازی گاه سطحی جلوه می‌کند. با وجود این، هوشمندی مک‌فادن در حفظ تعلیق تا واپسین صفحات، سبب می‌شود که رمان همچنان اثری سرگرم‌کننده و موثر در ژانر تریلر روان‌شناختی مدرن باقی بماند.
در نهایت، «هرگز دروغ نگو» داستانی است درباره‌ی اعتماد و حقیقت، حافظه و فریب-اثری که نشان می‌دهد گاهی خطرناک‌ترین دروغ‌ها آن‌هایی هستند که برای نجات خود می‌گوییم. مک‌فادن با بهره‌گیری از فضای بسته‌ی خانه، طوفان و ذهن مشکوک قهرمان زن، اثری خلق کرده که هم سرگرم‌کننده است و هم تأمل‌برانگیز؛ رمانی درباره‌ی فروپاشی اطمینان، دروغ‌های خانگی و شکنندگی روان انسان در تنهایی مطلق.