کتاب زندانی لاس لوماس

The Prisoner of Las Lomas
کد کتاب : 12910
مترجم :
شابک : 978-9642090198
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 144
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1989
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب زندانی لاس لوماس اثر کارلوس فوئنتس

کارلوس فوئنتس ماکیاس نویسنده کتاب «زندانی لاس لوماس» رمان نویس و مقاله نویس مکزیکی بود. از جمله آثار وی می توان به مرگ آرتمیو کروز (1962) ، اورا (1962) ، ترا نوسترا (1975) ، گرینگو پیر (1985) و کریستوفر آنبورد (1987) اشاره کرد. نیویورک تایمز در مراسم ترحیم او، از فوئنتس به عنوان "یکی از تحسین برانگیزترین نویسندگان در جهان اسپانیایی زبان" یاد کرد. او تأثیر مهمی در رونق ادبیات آمریکای لاتین داشت. به نوعی کار او "انفجار ادبیات آمریکای لاتین در دهه های 1960 و '70" است. گاردین او را "مشهورترین رمان نویس مکزیک" خوانده است.

از جمله افتخارات ادبی وی می توان به جایزه میگل دو سروانتس و همچنین بالاترین نشان مکزیک ، مدال افتخار بلیساریو دومینگوئز (1999) اشاره کرد. او اغلب به عنوان کاندیدای احتمالی دریافت جایزه نوبل ادبیات معرفی می شد ، هرچند هرگز برنده نشد.
کارلوس فوئنتس را "بالزاک مکزیک" خوانده اند. خود فوئنتس از میگل دو سروانتس ، ویلیام فاکنر و بالزاک به عنوان مهمترین نویسندگان نام برده است.

فوئنتس خود را به عنوان نویسنده ای پیشا مدرن توصیف کرد. وی پرسید: "آیا کلمات به چیز دیگری احتیاج دارند؟" فوئنتس گفت که او از نویسندگانی که از ابتدا ادعا می کنند دستورالعمل موفقیت دارند ، متنفر است. او در یک سخنرانی درباره روند نوشتن خود، عنوان کرد که روند نگارش یک اثر را با این سوال آغاز می کحند که:"من برای کی می نویسم؟

این کتاب «زندانی لاس لوماس» جامعه مکزیک را در حوالی انقلابی گسترده بازنمایی می کند. کارلوس فوئنتس با لحنی صمیمی و صریع، فضای آن دوران را به واسطه تصویر سازی های معرکه برای خواننده بازسازی می کند. این رمان توسط عبدالله کوثری به فارسی برگردانده شده است.

کتاب زندانی لاس لوماس

کارلوس فوئنتس
کارلوس فوئنتس (به اسپانیایی: Carlos Fuentes Macías) (زاده ی ۱۱ نوامبر ۱۹۲۸ - درگذشته ی ۱۵ مه ۲۰۱۲) نویسنده ی مکزیکی و یکی از سرشناس ترین و پر آوازه ترین نویسندگان اسپانیایی زبان بود. آثار او به بسیاری از زبان ها ترجمه شده اند.پدر وی از دیپلمات های مشهور مکزیک بود و از این رو کودکی اش در کشورهای مختلفی سپری شد. در سال ۱۹۳۶ خانواده اش در شهر واشنگتن دی سی اقامت گزید و این باعث شد که با زبان انگلیسی نیز آشنا شود.در سال ۱۹۵۹ با بازیگر سینما ریتا ماسدو ازدواج کرد، که این ازدواج تا سال ۱۹۷۳ ...
قسمت هایی از کتاب زندانی لاس لوماس (لذت متن)
داستانی که می خواهم تعریف کنم آن قدر باورنکردنی است که شاید بهتر باشد از همان اول شروع کنم و یکراست تا پایان ماجرا بروم. اما گفتنش آسان است. همین که دست به کار می شوم، می بینم ناچارم از معمایی شروع بکنم. آن وقت می فهمم مشکل یکی دوتا نیست. آه، گندش بزنند! کاریش نمی شود کرد. این داستان با رازی شروع می شود. اما باور کنید امید من این است که شما وقتی به آخرش می رسید همه چیز را درک کرده باشید، مرا درک کرده باشید.

روز واقعه در سانتا ائولالیا حضور داشته بود و از حقیقت ماجرا خبر داشت. اما از نظر او این ماجرا صرفا چیز خنده داری بود و اهمیتی نداشت. فقط به درد وراجی های دوستانه می خورد. بنابراین از اطلاعات گران قیمتی که دستش بود استفاده ای نکرد . من استفاده کردم و همان وقت فهمیدم که اطلاعات سرچشمه ی قدرت است، اما مهم این است که راه استفاده از آن را بدانی، یا اگر موقعیت اقتضا نمی کند از آن استفاده نکنی. سکوت هم می تواند مایه ی قدرت شود.

امروز که همه چیز شتابان تنزل می کند، با حسرت به یاد روزهایی می افتیم که اوضاع رو به ترقی داشت. آدمْ مبتذل و راضی باشد بهتر است تا مفلوک و فرهیخته. این را دیگر من نباید به شما بگویم.

آن شب خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم این جماعت تا ابدالاباد توی خانه ی من می مانند، یکسر این می رود و آن یکی می آید، نسل پشت نسل، بی توجه به سرنوشت وکیل شیک پوشی که من باشم، یعنی این بچه قرتی لاس لوماس د چاپولتیک. آن قدر می مانند تا من بمیرم. شما هم بخواهید یا نخواهید باید گوش کنید. اگر من زندانی لاس لوماس هستم، شما زندانی تلفن من اید؛ به من گوش می دهید.