کتاب راهنمایی برای مقاومت اخلاقی: نافرمانی

Disobey
کد کتاب : 133388
مترجم : شایان اصانلو
شابک : 978-6003679412
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 264
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

معرفی کتاب راهنمایی برای مقاومت اخلاقی: نافرمانی اثر فردریک گرو

«راهنمایی برای مقاومت اخلاقی: نافرمانی» اثر فردریک گروس، کنکاشی در مفهوم «نافرمانی» به‌عنوان شکلی از مقاومت سیاسی و اخلاقی است و به ریشه‌های اطاعت سیاسی، انطباق اجتماعی، تبعیت اقتصادی، احترام به مقامات دولتی و اجماع مردم دربارۀ قانون اساسی، می‌پردازد. فردریک گروس، استاد فلسفه در دانشگاه پاریس، خوانندگان را به بررسی و نقد عملی و نظری سبک‌های مختلف اطاعت که در جامعه فراگیر شده است دعوت می‌کند. او، برای دستیابی به این امر، ابزارهایی برای مطالعه، ابداع و القای اشکال جدیدی از نافرمانی مدنی و اعتراض را معرفی می‌کند.
ساختار کتاب حول این ایده می‌چرخد که جهان رو به اضمحلال است‌ و به این ترتیب، نافرمانی باید به‌مثابۀ یک اقدام فوری برای همگان تبیین گردد. به عقیدۀ گروس، هیچ‌چیز را نمی‌توان بدیهی انگاشت، نه قطعیت‌های فرضی، نه قراردادهای اجتماعی، نه بی‌عدالتی اقتصادی‌ و نه حتی اعتقادات اخلاقی. او اصرار دارد که تفکر فلسفی مستلزم آن است که هرگز حقایق و کلیاتی را که بدیهی به نظر می‌رسند را نپذیریم، زیرا اینگونه احساس مسئولیت سیاسی از ما گرفته می‌شود و به راحتی گردن به اطاعت فرو می‌گذاریم. به‌واقع‌ گروس‌ در زمانی که تصمیمات کارشناسان و تحلیلگران سیاسی اغلب به عنوان نتیجۀ آمارگیری بی‌طرفانه و محاسبات غیرشخصی ارائه می‌شود، معتقد است که «نافرمانی» به نوای والای انسانیت، اخلاق و عدالت تبدیل می‌شود. خلاصه، گروس بیان می‌کند‌ فلسفیدن همان نافرمانی‌کردن است. گروس خواسته است که این کتاب همچون فراخوانی برای دموکراسی انتقادی و مقاومت اخلاقی عمل کند. وی در این کتاب، تاریخ نافرمانی و زیربنای فلسفی آن‌ها را در طول تاریخ، بررسی می‌کند. او برای این کار، مجموعه‌ای غنی از شخصیت‌ها و رویدادهای تاریخی، از سرپیچی آنتیگون در تراژدی یونانیان گرفته تا اقدامات مدرن نافرمانی مدنی را گرد هم آورده است. این کتاب همچنین به آثار متفکرانی مانند هانا آرنت و میشل فوکو می‌پردازد و بررسی می‌کند که چگونه ایده‌های آن‌ها به گفتمان مقاومت و نقش فرد در جامعه کمک می‌کند.
به عبارتی، کتاب «راهنمایی برای مقاومت اخلاقی: نافرمانی» فقط یک رسالۀ دانشگاهی نیست، بلکه این کتاب بیانیه‌ای است که خوانندگان را تشویق می‌کند تا اقتدار، سلطه و وضعیت موجود را زیر سوال ببرند. گروس از ما می‌خواهد که نافرمانی را نه به‌عنوان یک عمل هرج‌و‌مرج طلبانه، بلکه به‌عنوان گامی ضروری به‌سوی زندگی اخلاقی و عدالت اجتماعی بپذیریم. در اصل، کار گروس پژوهشی فلسفی در مورد ماهیت اطاعت کردن و الزام اخلاقی برای مقاومت است. این کتاب گواهی است بر ارتباط عمیق نافرمانی به‌عنوان ابزاری برای دگرگونی اجتماعی با میراث فلسفی و سیاسی چندین هزارساله در غرب، کتابی بسیار خواندنی و آموزنده برای تفکر و عمل در جامعۀ معاصر امروز.

کتاب راهنمایی برای مقاومت اخلاقی: نافرمانی

فردریک گرو
فردریک گروس (زاده 30 نوامبر 1965) فیلسوف فرانسوی است. او در کار میشل فوکو متخصص است.کتاب Marcher, une philosophie او در سال 2008 در فرانسه پرفروش است و به چندین زبان ترجمه شده است. ترجمه انگلیسی جان هاو با عنوان فلسفه راه رفتن توسط ورسو در سال 2014 منتشر شد.
قسمت هایی از کتاب راهنمایی برای مقاومت اخلاقی: نافرمانی (لذت متن)
آنتیگون در نافرمانی‌اش، دستوری را در برابر دستوری دیگر نمی‌پذیرد: او خود امکان‌پذیری دستور را به چالش می‌کشد. آنتیگون در رویایی با مردان است که ارزش‌های شب را به دوش می‌کشد، نسبت به آن‌ها مردانگی بیشتری از خود نشان می‌دهد و از زنان بسیاری پشتیبانی می‌کند. این باکره‌ی آسیب‌پذیر در برابر مردان شهر به‌ پا می‌خیزد؛ این موجود خانگی از سخن‌گفتن بی‌پرده نمی‌ترسد. آنتیگون کاری می‌کند که این مخاطره‌ی نافرمانی را لمس کنیم؛ در اینجا چیزی رام‌نشده و مهار‌ناپذیر و لجام‌گسیخته وجود دارد. نافرمانی تنها به معنی متوسل‌شدن به مشروعیتی والا‌تر نیست که اطاعت شخص از قوانین دیگر را تداوم می‌بخشد؛ بلکه به‌چالش‌کشیدن اصل قاعده‌ی مشروعیت است. نافرمانی می‌تواند حاوی قسمی از سرپیچی محض باشد و شکوه و جلال آنتیگون در همین است.

انسانیت خانواده‌ای سترگ است و بین بیگانه‌های خوب و بد، مهاجران خوب و بد، فقیران خوب و بد و درماندگان خوب و بد مرزی گذاشته نمی‌شود: در برابر همه‌ی این‌ها مسئولیت داریم.

از تو نمی‌خواهم دستانت را به گردن ستمگر بیاویزی تا او را سرنگون کنی، بلکه می‌خواهم صرفا دیگر از او حمایت نکنی؛ سپس نظاره‌اش کنی، مثل یک غول بزرگ که پایه‌ی تندیسش جدا شده، روی وزن خودش فروریخته و تکه‌تکه شده است.

چه اینجا چه جای دیگر، آنچه در میان انسان‌ها «عدالت» نامیده شده است، همیشه همان مسخره‌گری است: منفعت قوی‌تر که لباس منفعت همگانی را پوشیده است. همیشه همان حکایت: قوی، ضعیف را خرد می‌کند و آن‌ها دوست دارند این استثمار را همکاری سودمند بین دو طرف بنامند. عدالت چیزی بیشتر از موجه‌سازی نیست؛ حجاب مستوری که عاجزانه تنها موازنه‌ی موجود نیرو‌ها را می‌پوشاند.

پس وقاحت واقعی کجاست؟ در تزویر عظیم قدرتمندان، کسانی که همدردی‌شان و احساساتشان برای مردم را جار می‌زنند، درحالی‌که چشم‌هایشان تنها بر سود خودشان و دیگرانی ثابت مانده که تحمل ندارند بیشتر از خودشان سود کنند. در درآمد‌های ستارگان فیلم که میلیون‌ها دستمزد می‌گیرند که در داستان‌های احمقانه وانمود کنند فقیرند. بسیار خب، دیوژن، کسی که حریصانه با دستانش غذا خورد، قطعا نسبت به رقص‌آرایی سیاستمدارانی که می‌گویند وضعیت خطیر است و به این دلیل مردم به آن‌ها نیاز دارند و بادی حزن‌انگیز بر غبغب می‌اندازند، کمتر وقیح است؛ از تمام آن‌هایی- من و شما- که دائما برای خاطر فایده‌ی اجتماعی سازش‌های نفرت‌انگیز می‌کنند، کمتر وقیح است. وقاحت واقعی کجاست؟