اندکاندک از ماندن در خانه لذت میبردیم و وقتی به خودمان آمدیم، فهمیدیم که داریم به این کار عادت میکنیم. درست مانند پرندگانی که هنگام طوفان سهمگین ترس برشان میدارد و جرئت ندارند از آشیانهشان بیرون بزنند، ما هم عادت کردیم چمباتمه بزنیم در سه کنج خانههامان. بهراحتی فهمیدیم که ما مردم عادتکردنیم؛ عادت میکنیم و خیال برمان میدارد که این عادتکردنها حق ماست: عادت میکنیم، پس هستیم. احمد آرام، داستاننویس و نمایشنامهنویس سرشناس ایرانی، سال ۱۳۳۰ در بوشهر بهدنیا آمد. وی تاکنون موفق به دریافت چندین جایزهٔ ادبی شده. نشر افق از این نویسنده این کتابها را منتشر کرده است: حلزونهای پسر، غریبه در بخار نمک، آنها چه کسانی بودند؟!، کسی ما را به شام دعوت نمیکند و مردهای که حالش خوب است.
احمد آرام، متولد 1330، داستاننویس و نمایشنامهنویس ایرانی و مدرس تئاتر و سینما. در سال 1348 اولین داستانش در مجلهی فردوسی چاپ شد. در سال 1357 به استخدام ادارهی فرهنگ و هنر درآمد. سپس کار را رها کرد و برای تحصیل سینما به ایتالیا رفت. پس از بازگشت به عنوان کارشناس آمار در دانشگاه علوم پزشکی مشغول به کار و نهایتا نیز از همین دانشگاه بازنشسته شد. او فارغالتحصیل دورهی کارشناسی بازیگری- کارگردانی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است. آرام طی دورهی اشتغالش در دانشگاه علوم پزشکی، به عنوان مدرس تئاتر و ادبیات نمایشی نیز در آنجا به صورت فوق برنامه تدریس کرده است. او هماکنون ساکن شیراز است و در تعدادی از مدرسههای هنری، بازیگری و فیلمنامهنویسی تدریس میکند و در عین حال به نوشتن نیز میپردازد.
جوایز و افتخارات: لوحتقدیر از نخستین دورهی جایزهی ادبی یلدا (۱۳۸۰)، رتبههی سوم در بخش داستانکوتاه هفتمین دورهی جایزهی ادبی اصفهان (۱۳۸۸) و بهترین مجموعهداستان در سومین دورهی جشن فرهنگ فارس برای مجموعه داستان غریبه در بخار نمک.
آرام در داستانهایش با بهكارگیری روایتی وهمآلود، آمیختن رویا و واقعیت و عناصری از فرهنگ مناطق بومی جنوب ایران صداها و تصاویر تازهای خلق کرده است.
گزیدهی کتابشناسی: غریبه در بخار نمک (مجموعه داستان- نیمنگاه، 1380)؛ مردهای که حالش خوب است (رمان- افق، 1383)؛ آنها چه کسانی بودند؟! (مجموعه داستان- افق، 1387)؛ همین حالا داشتم چیزی میگفتم (مجموعه داستان- چشمه، 1389)؛ این یارو، آنتیگونه (نمایشنامه- نوح نبی، 1389)؛ به چشمهای هم خیره شده بودیم (مجموعه داستان- کتابسرای تندیس، 1390)؛ حلزونهای پسر (رمان- افق، 1393)؛ بیدار نشدن در ساعت نمیدانم چند (مجموعه داستان- نیماژ، 1395) و باغ استخوانهای نمور (رمان- نیماژ، 1396)