کتاب «وسوسۀ بیخردی: معاشقۀ فکری با فاشیسم، از نیچه تا پستمدرنیسم» نوشتهی ریچارد ولین، تحلیلی است از رابطهی میان اندیشههای پستمدرن و ریشههای فکری فاشیسم و اقتدارگرایی. ولین در این اثر به بررسی این مسئله میپردازد که چگونه برخی از روشنفکران قرن بیستم، تحت تأثیر نقد افراطی به عقلانیت روشنگری، به دامن ایدئولوژیهای غیردموکراتیک و حتی فاشیستی سقوط کردند. در واقع، این کتاب نه تنها نقدی تند به چهرههای شاخصی مانند هایدگر، یونگ و کارل اشمیت است، بلکه پستمدرنیستهای فرانسوی مانند فوکو و دریدا را نیز مورد انتقاد خود قرار میدهد. به بیان نویسنده، پروژهی نقادانهی روشنگری، با وجود کاستیهایش، سنگ بنای دموکراسی و حقوق بشر است. اما او نشان میدهد چگونه متفکرانی مانند هایدگر، با طرد عقلانیت علمی و اخلاق جهانی، راه را برای توجیه فلسفی رژیمهای سرکوبگر هموار کردند. هایدگر، که عضویت در حزب نازی را پذیرفت، نماد بارز این «وسوسۀ بیخردی» است؛ وسوسهای که در آن نقد رادیکال مدرنیته به ستایش از نیروهای ارتجاعی و اسطورهای تبدیل میشود. نویسنده همین خط را تا دهههای پس از جنگ جهانی دنبال میکند و تأثیر این اندیشهها را بر جریانهای پستمدرن فرانسوی بررسی میکند. او معتقد است که نسبیگرایی فرهنگی و انکار حقیقت عینی در آثار کسانی مانند دریدا، ناخواسته به تضعیف بنیانهای دموکراسی کمک کرده است. به طور کلی، یکی از نقاط قوت کتاب، پژوهش تاریخی دقیق ولین است. او با ردیابی ارتباطات فکری میان فیلسوفان آلمانی و فرانسوی، نشان میدهد که چگونه مفاهیمی مانند «غیریت» یا «نفی عقل» از بسترهای سیاسی خاصی سرچشمه گرفتهاند. برای مثال، تحلیل او از تأثیرپذیری فوکو از نیچه و هایدگر، و همزمان بیتوجهی به پیامدهای سیاسی این اندیشهها، بسیار روشنگر است. همچنین، نقد ولین به روشنفکران چپ فرانسوی که در دههی ۱۹۷۰ از کمونیسم استالینیستی دفاع میکردند، گواهی است بر خطرات ایدئالیسم افراطی. با این حال، برخی منتقدان معتقدند ولین در تلاش برای رساندن پیام خود، گاه به سادهسازی متهم میشود. آیا واقعا میتوان بین نقد پستمدرن به عقلانیت و تمایلات فاشیستی رابطهای مستقیم برقرار کرد؟ آیا افرادی مانند فوکو، واقعا در خدمت تاریکاندیشی بودهاند؟ این پرسشها نشان میدهد که استدلالهای ولین، اگرچه قوی، اما نیازمند تأمل بیشتر است. با این حال، به رقم اختلاف نظرها، کتاب ولین امروزه بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا میکند. در عصری که پوپولیسم و ضدیت با علم و دموکراسی در حال رشد است، هشدار او دربارهی عواقب طرد عقلانیت، هشداری ضروری به نظر میرسد. هرچند ممکن است با برخی از مباحث ولین مخالف باشیم، اما نمیتوان انکار کرد که این اثر جرئت پرداختن به پرسشهایی دشوار و ضروری را به ما میدهد.
درباره ریچارد ولین
ریچارد وولین (متولد 1952) مورخ روشنفکر آمریکایی است که در مورد فلسفه اروپایی قرن بیستم، به ویژه فیلسوف آلمانی مارتین هایدگر و گروهی از متفکران معروف به مکتب فرانکفورت می نویسد.