کتاب کلیله و دمنه به نثر ساده و روان

Kalila and Demna
کد کتاب : 15653
شابک : 978-6005163322
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 511
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب کلیله و دمنه به نثر ساده و روان اثر ابوالمعالی نصرالله منشی

در دنیای افسانه ها، اسم ها و شخصیت های زیادی یافت می شود که اقوام و ملت ها با آن آشنایی دارند، اما کمتر اسمی به اندازه ی دو شغال افسانه ای به نام های کلیله و دمنه شهرت دارد. این اثر که مجموعه ای است از داستان های حکیمانه و افسانه های پندآموز، به زبان های مختلف برگردانده شده اما اصل حکایات آن حدود دو هزار سال پیش در هند اتفاق افتاده است. این اثر در اصل دارای ده باب می باشد اما در ترجمه های مختلف بر تعداد ابواب آن افزوده شده است. از باب های اصلی کتاب می توان به شیر و گاو، کبوتر مطوقه، بوزینه و سنگ پشت، موش و گربه، بوف و زاغ، تورگ یا شغال، بی تدبیری، شاه موش ها و وزیرانش، بلاد و برهمنان و شاه و پنزوه اشاره کرد.

تعداد زبان هایی که این اثر به آن ها ترجمه شده از دویست عدد هم فراتر می رود و این نشان از محبوبیت و مقبولیت آن میان ملل مختلف است. ترجمه ی فارسی کلیله و دمنه در ایران با نام ابوالمعالی نصرالله منشی شناخته می شود اما از نثری نسبتا سنگین و واژه های دشوار برخوردار است که به همین دلیل ارتباط برقرار کردن با آن برای مخاطب مشکل به نظر می رسد.

در این بین اهالی قلم دست به کار شده و این ترجمه ی فاخر ولی دشوار را به زبانی ساده و امروزی بازگردانی کرده اند. یکی از این بازگردانی ها به کوشش راحیل عابدینی صورت گرفته و توسط انتشارات ارمغان طوبی در اختیار دوست داران ادبیات کهن قرار گرفته تا با مطالعه کلیله و دمنه با نثر ساده و روان از حکایت های شیرین و پندآموز آن بهره ی کافی ببرند.

کتاب کلیله و دمنه به نثر ساده و روان

ابوالمعالی نصرالله منشی
ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی (بعد از ۵۵۵ (قمری) - پیش از ۵۸۳ (قمری)) نصرالله ملقب به ابوالمعالی یکی از نویسندگان و منشیان دربار غزنوی در سدهٔ ۶ هجری بوده‌است. اصل وی به روایت هفت اقلیم از شیراز و به روایت دیگر از غزنین است. او در آغاز جوانی به دربار بهرام‌شاه غزنوی وارد شد. چندی بعد در زمان سلطنت خسروشاه غزنوی به سمت دبیری رسید و حتی توانست در زمان شاه بعدی به نام خسرو ملک به مقام وزارت برسد. اما در زمان همین شاه بود که مورد غضب قرار گرفت و تا پایان عمر به زندان افتا...
قسمت هایی از کتاب کلیله و دمنه به نثر ساده و روان (لذت متن)
وزیر گفت: بازرگانی بود با مال و مکنت فراوان، اما بی نهایت بدخلق که همه از او نفرت داشتند و برای لحظه ای حاضر نبودند با او هم کلام و هم نشین شوند. او زنی داشت که رویش مانند نامه ی عمل نیکوکاران سفید بود و زلفش همچون نامه ی عمل گنهکاران، سیاه. بازرگان عاشق او بود، ولی او از بازرگان نفرت داشت و از او می گریخت، اوامرش را اطاعت نمی کرد و حتی لحظه ای به مراد دل او زندگی نمی کرد. با این حال بازرگان هرروز بر او شیفته تر می شد. تا اینکه شبی دزدی به خانه آنان آمد. بازرگان خواب بود. زن از دزد ترسید و بازرگان را محکم در آغوش گرفت. بازرگان از خواب پرید و گفت: به چه دلیل سزاوار این مهربانی تو شده ام؟ وقتی دزد را دید به او گفت: ای شیر مرد مبارک قدم، هرچه می خواهی بردار و ببر، حلال تو باشد که به خاطر تو این زن با من مهربان شد.