کتاب مختارنامه

Mokhtar-Nameh
کد کتاب : 16991
مترجم :
شابک : 978-9643721688
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 492
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2010
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب مختارنامه اثر فرید الدین عطار نیشابوری

"مختارنامه" اثری است برجسته و درخشان که مجموعه ای بی نظیر از رباعیات شیخ "فرید الدین عطار نیشابوری" را با تصحیح دکتر "محمدرضا شفیعی کدکنی" در بردارد. در این اثر پس از ارائه ی مقدمه ای پیرامون اثر "مختارنامه" و همچنین جایگاه و مقام، زندگی نامه و آثار عطار، روش کاری که دکتر "محمدرضا شفیعی کدکنی" در تصحیح این اثر به کار گرفته برای خوانندگان تشریح شده است. سپس قسمت اصلی کتاب "مختارنامه"که شامل پنج هزار رباعی از شیخ "فرید الدین عطار نیشابوری" می باشد، ارائه شده است.
یکی از ویژگی های مثبت این نسخه، مساله ای است که دکتر "محمدرضا شفیعی کدکنی" خواننده را از آن مطمئن ساخته و آن هم اصالت رباعی هاست. مصحح در مقدمه ی کتاب اشاره نموده که تمام رباعی های گزینش شده برای این کتاب، به طور مسلم به عطار تعلق دارند. به این ترتیب این اثر نه تنها یک منبع مطالعاتی و پژوهشی برای آشنایی با آثار عطار است، بلکه می توان از آن برای اطمینان حاصل کردن از رباعیاتی که به خیام منسوب شده اند اما در درستی انتساب آن ها جای تردید وجود دارد نیز استفاده کرد. به این صورت که بسیاری از رباعیات منسوب به خیام نیز در این اثر آمده و بنابراین خواننده مطمئن می شود که رباعی متعلق به عطار بوده است.
"مختارنامه" به قلم شیخ "فرید الدین عطار نیشابوری" و تصحیح دکتر "محمدرضا شفیعی کدکنی" علاوه بر تمام ویژگی های ذکر شده شامل فرهنگ لغات و تعبیرات و فهرست هایی از امثال، واژگان، ترکیب ها و اصطلاحات و طبقه بندی الفبایی رباعی ها بر اساس قافیه و ردیف می باشد که آن را بیش از پیش ارزشمند می کند.

کتاب مختارنامه

فرید الدین عطار نیشابوری
فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری مشهور به شیخ عطّار نیشابوری (۱۱۴۶م/۵۴۰ق -۱۲۲۱م/۶۱۸ق) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد و در ۶۱۸ هجری به هنگام حملهٔ مغول به قتل رسید.
قسمت هایی از کتاب مختارنامه (لذت متن)
بنگر ز صبا دامن گل چاک شده، - بلبل ز جمال گل طربناک شده در سایه ی گل نشین که بس گل از باد، - بر خاک فروریزد و ما خاک شده

گل بین که به غنج و ناز خواهد خندید، - بر عالم پر مجاز خواهد خندید صد دیده بباید، که بر او گرید زار؛ - آندم که ز غنچه باز خواهد خندید

ابری که رخ باغ کنون خواهد شست، - گل را ب گلاب، بین چون خواهد شست گل میآید با قدحی خون در دست، - از عمر مگر دست به خون خواهد شست

از دست گلابگر گل عشوه پرست، - در پای آمد چنانکه بر خاک نشست گلخون شد و از درد به بلبل میگفت: - آخر بخ چنین خون، که بیالاید دست

با گل گفتم چو یوسف کنعانی، - در مصر چمن، سزد ترا سلطانی گل گفت که من صد ورقم در هر باب، - خود یک ورق ست اینکه تو برمیخوانی