کتاب «دربارهی حاکمیت قانون: تاریخ، سیاست، نظریه» نوشتهی برایان زد. تاماناها، استاد حقوق در دانشگاه سنت جان نیویورک، یکی از متون کلیدی در نظریهی حقوقی معاصر است که به بررسی چندوجهی و انتقادی مفهوم «حاکمیت قانون» میپردازد. این اثر که نخستینبار در سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شد، تلاشی است برای روشن کردن معنای دقیق و پیچیدهی مفهومی که همزمان به عنوان سنگبنای دموکراسیهای مدرن و شعار غالب در سیاست جهانی به کار میرود. تاماناها با نثری دقیق و ساختاری روشن، تاریخ شکلگیری این ایده را از ریشههای کلاسیک و قرون وسطایی تا شکل مدرن آن در لیبرالیسم بررسی میکند و نشان میدهد که «حاکمیت قانون» نه مفهومی ثابت و جهانشمول، بلکه پدیدهای تاریخی، متحول و مناقشهبرانگیز است. کتاب در قالب مجموعهای از فصلهای تحلیلی، مسیر تکامل این مفهوم را در بستر تاریخی و فکری دنبال میکند. در فصلهای آغازین، نویسنده به سراغ ریشههای یونانی و رومی اندیشهی قانون میرود، جایی که ایدهی مهار قدرت از طریق قاعدهی عمومی شکل گرفت. سپس با گذر از قرون وسطی، نقش سنتهای حقوقی اروپایی در محدود کردن اقتدار سلطنت و شکلگیری ایدهی «قانون به مثابه مرجع برتر» بررسی میشود. تاماناها در ادامه به عصر لیبرالیسم و تأثیر اندیشمندانی چون لاک، مونتسکیو و نویسندگان مقالات فدرالیست میپردازد، که مفهوم مدرن حاکمیت قانون را به عنوان سازوکاری برای تضمین آزادی فردی و کنترل قدرت دولتی صورتبندی کردند. اما نویسنده به همینجا بسنده نمیکند؛ او با نگاهی انتقادی، نگرانی محافظهکاران نسبت به فرسایش این آرمان در جهان مدرن را در کنار انتقاد چپ رادیکال از وابستگی این مفهوم به ساختارهای سرمایهداری لیبرال تحلیل میکند. تاماناها تمایز روشنی میان دو برداشت عمده از حاکمیت قانون ترسیم میکند: برداشت «رسمی» که بر ویژگیهایی چون شفافیت، عمومیت، اعلام عمومی و اعمال برابر قوانین تأکید دارد؛ و برداشت «ماهوی» که قانون را نه فقط مجموعهای از قواعد، بلکه تجلی ارزشهای اخلاقی و عدالت میداند. این دوگانگی، به گفتهی نویسنده، یکی از منابع اصلی ابهام در گفتمان حقوقی معاصر است. او سپس با نگاهی میانرشتهای، نشان میدهد که چگونه در نظامهای دموکراتیک لیبرال، قانون همزمان ابزار مهار قدرت و بخشی از سازوکار حفظ قدرت اجتماعی و اقتصادی است. بدین ترتیب، کتاب به تنشی بنیادین اشاره میکند: آیا قانون در خدمت عدالت است، یا صرفا شکلی از نظمبخشی به قدرت؟ یکی از بخشهای قابل توجه کتاب، تحلیل تاماناها از بعد جهانی حاکمیت قانون است. او این پرسش را مطرح میکند که آیا این مفهوم - که در بستر تاریخی غرب و با ارزشهای لیبرال شکل گرفته - میتواند به عنوان یک آرمان جهانی برای جوامع با سنتهای فرهنگی و سیاسی متفاوت پذیرفته شود. پاسخ او محتاطانه و تحلیلی است: حاکمیت قانون در مقام ایدهای اخلاقی، میتواند ارزشی جهانگستر تلقی شود، اما در مقام نهاد و ساختار سیاسی، ناگزیر درون زمینههای فرهنگی خاص معنا مییابد. این موضعگیری، کتاب را به اثری باز و تفکربرانگیز بدل میکند که نه در پی نسخهنویسی، بلکه در جستوجوی درک عمیقتر از چگونگی تحقق این آرمان است. تاماناها در سراسر اثر با وضوح و دقت مینویسد. هرچند حجم کتاب نسبتا اندک است، اما غنای مفهومی و انسجام تحلیلی آن باعث میشود در میان منابع نظری حقوق عمومی جایگاهی ماندگار بیابد. با این حال، تمرکز اثر بر سنتهای غربی و پرداخت کمتر به نمونههای تطبیقی غیرغربی، از جمله محدودیتهای آن به شمار میرود. همچنین، برای خوانندگانی که پیشتر با ادبیات نظری حقوق آشنا هستند، برخی بخشها بیش از آنکه نوآورانه باشند، جنبهی مرور و نظامبندی دارند. با این همه، «دربارهی حاکمیت قانون: تاریخ، سیاست، نظریه» کتابی است که ارزش چندینبار خواندن دارد. تاماناها با ترکیب تاریخ اندیشه، فلسفهی سیاسی و تحلیل حقوقی، خواننده را به تأملی ژرف دربارهی معنای قانون، رابطهی آن با قدرت و امکان یا محدودیتهای جهانشمولی آن فرامیخواند. برای دانشجویان نظریهی حقوق، علوم سیاسی، طراحی قانون اساسی و حتی فلسفهی اخلاق، این اثر مقدمهای غنی و منبعی قابل اعتماد برای درک یکی از بنیادیترین و در عین حال مناقشهبرانگیزترین ایدههای تمدن مدرن است.
درباره برایان تاماناها
برایان ز. تاماناها استاد حقوق در دانشکده حقوق دانشگاه واشنگتن است. از جمله کتابهای او میتوان به «درباره حاکمیت قانون و قانون به عنوان وسیلهای برای رسیدن به یک هدف» اشاره کرد.