کتاب «عشق پس از زرتشت: سیری در صورت و معنای عشق در تاریخ ایران» اثر مهدی فریور، یک سیر پژوهشی در دگردیسیهای صورت و معنای عشق در تاریخ و اندیشهی ایرانی است. این اثر با طرح پرسش «عشق چیست؟»، به دنبال پاسخ در یک چارچوب تاریخی مشخص میگردد و میکوشد تا نشان دهد که چگونه این مفهوم، از خاستگاه زرتشتی خود تا تجلیات پیچیدهاش در ادوار بعدی، متحول شده است. روایت کتاب از یک نقطهی عزیمت فلسفی و غیرمنتظره آغاز میشود: جهانبینی زرتشت. نویسنده پیش از هر چیز، بنیانهای اندیشهی زرتشتی را به عنوان بستری که اولین درک ایرانی از عشق در آن شکل گرفت، واکاوی میکند. در این دیدگاه، عشق صرفا یک احساس انسانی نیست، بلکه عمیقا با نزاع کیهانی میان دو گوهر مینوی گره خورده است: «سپنته مینو» روان مقدس و آفرینندهی راستی و «انگره مینو» روان مهاجم و تباهکنندهی دروغ. فریور توضیح میدهد که در این جهانبینی، «شر» و رنج آدمی، حاصل پیروزی «دروغ» و به هم ریختن نظم طبیعی و اجتماعی است. در مقابل، خوشبختی و رستگاری انسان در گرو گزینشی خردمندانه است: گرایش به راستی و پرهیز از دروغ. این انتخاب اخلاقی، در بستری از یک رابطهی عاشقانه میان آفریدگار و آفریده معنا مییابد. به باور زرتشت، اهورامزدا دوستدار انسان است و عشق او، که «فره ایزدی» نماد آن است، خوشبختی و رستگاری او را سبب میشود. بنابراین، عشق در این خاستگاه، مفهومی متافیزیکی و اخلاقی است که با حقیقت، آفرینش و انتخاب درست پیوند خورده است. کتاب پس از بنا نهادن این شالودهی فکری، مسیر تحول عشق را در تاریخ ایران دنبال میکند. نویسنده در بخشهای مختلف، این سیر را از «ایرانویج» باستان آغاز کرده و به تجلیات آن در اسطوره و حماسه، شعر و اخلاق میرساند. او با ارائهی مثالها و نمونههای گوناگون، نشان میدهد که چگونه آن مسئله، در هر دوره صورتی نو به خود گرفته و در عین دگرگونی، ریشههای کهن خود را حفظ کرده است. «عشق پس از زرتشت» در نهایت، تلاشی است برای فهم تبارشناسانهی یکی از محوریترین مسائل فرهنگ ایرانی، از خاستگاه فلسفی آن تا تبلورهای گوناگونش در خیال و اندیشهی این سرزمین.