کتاب سروده های عاشقانه فرانچسکو پترارکا

The Poetry of Petrarch
کد کتاب : 21078
مترجم :
شابک : 978-9646581463
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 208
سال انتشار شمسی : 1388
سال انتشار میلادی : 1336
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب سروده های عاشقانه فرانچسکو پترارکا اثر فرانچسکو پترارکا

در آخرین ماه های حیات فرانچسکو پترارکا شاعر ایتالیایی یعنی 74-1373 میلادی تقریبا تمام اهداف و آرزوهایی که وی در دوران جوانی در سر پرورانده بود، به هیچ کجا نرسیده بود. اما خود او تا آن جا که ممکن بود و تا آن جا که شاید در دوران جوانی آرزو کرده بود، به نهایت شهرت و محبوبیت دست یافته و شاعر از این سلاح برای تحت تاثیر قرار دادن ذهن و اندیشة سران و حاکمان آن استفاده می کرد. سروده های او به خاطر زبان پرشاخ و برگ و فاخری که شاعر کوشیده است در هر مصرع استفاده کند و غنای موجود در وزن و ضرباهنگ و ریتم و استعاره های بسیار غیرمعمولی که در قالب ابیاتی بسیار معماگونه و اسرارآمیز و گاه نیز غیرقابل درک آشکار می گردد، آن چنان شهرت یافت که از همان دورة حیات شاعر، سبک او را به «سبک پترارکی» می نامیدند. در مجموعة حاضر، اشعاری از این شاعر برجسته در قالب 365 سروده به چاپ رسیده است. برگردان کتاب از متن ایتالیایی و با بهره گیری از متن فرانسوی و نیز دو متن انگلیسی اثر انجام گرفته است.

کتاب سروده های عاشقانه فرانچسکو پترارکا

فرانچسکو پترارکا
فرانچسکو پترارک (Francesco Petrarca) (زاده ۲۰ ژوئیه ۱۳۰۴ - درگذشته ۱۹ ژوئیه ۱۳۷۴) اندیشمند، مورخ، نویسنده، شاعر، انسان‌شناس و اومانیست ایتالیایی است و به عنوان اولین شاعر مدرن و از متقدمان اومانیسم شناخته می‌شود. وی اغلب به عنوان «پدر اومانیسم» شناخته می‌شود. شاعران انگلیسی زبانی مانند جفری چاوسر، ویلیام شکسپیر و ادموند اسپنسر از سون‌نت‌های زیبای او (غزلهای ۴-بندی و ۱۴-سطری) تأثیر زیادی گرفته‌اند.دانش وسیع او از نویسندگان کلاسیک و احیای دوبارهٔ زبان ل...
دسته بندی های کتاب سروده های عاشقانه فرانچسکو پترارکا
قسمت هایی از کتاب سروده های عاشقانه فرانچسکو پترارکا (لذت متن)
ای آپلن! چنان چه هنوز آن خواسته زیبایی که تو را در کنار ساحل دریای تسالی مشتعل می ساخت هنوز وجود دارد، و چنان چه در گذر سال های عمر، به فراموش کردن گیسوان طلایی و دوست داشتنی آن بانو موّفق نشده باشی، ازین سرمای کاهلانه و این زمان سخت و بی رحم که تا هنگامی پایدارست که چهره ات را پنهان می داری، بیرون آی و به دفاع کردن از آن برگ محترم و مقدّس همّت گمار، که نخست تو شیفته آن گردیدی و سپس نوبت من فرا رسید... و سپس بر اساس نیروی امیدی عاشقانه که تو را در طول روزهای سخت و تلخت به جلو پیش می راند، هوا را ازین تأثیر شوم رهایی بخش! آن هنگام، ما هر دو با هم، به شکلی خارق العاده بانویمان را نشسته بر روی علفزار خواهیم دید، هم چنان که دو بازویش، سایه ای بر اطرافش فرو می افکند.