1. خانه
  2. /
  3. کتاب پنجره عقبی

کتاب پنجره عقبی

نویسنده: استفان شارف
4.5 از 2 رأی

کتاب پنجره عقبی

The Art of Looking in Hitchcock's Rear Window
انتشارات: چترنگ
٪15
300000
255000
معرفی کتاب پنجره عقبی
کتاب «پنجره عقبی» نوشته استفان شارف، که نخستین بار در سال ۱۹۹۷ منتشر شد، اثری است که در ژانر نقد فیلم و تحلیل جزئی‌نگر سینمایی جای می‌گیرد. این کتاب یکی از نمونه‌های شاخص نقد فرمی و نما به نمای فیلم است که به‌طور کامل بر شاهکار آلفرد هیچکاک، پنجره پشتی (۱۹۵۴)، متمرکز می‌شود و می‌کوشد رمز و رازهای بصری و روایی آن را آشکار کند. شارف در این اثر بر این نکته تأکید دارد که سینما پیش از آنکه صرفا ابزاری برای روایت کلامی باشد، زبانی تصویری و ترکیبی از میزانسن، قاب‌بندی و حرکت دوربین است و هیچکاک یکی از استادان بی‌بدیل این زبان محسوب می‌شود.
کتاب از چند بخش تشکیل شده است: در آغاز، نویسنده با طرح ایده «هنر دیدن و هنر نگاه کردن»، جایگاه نظری خود را روشن می‌سازد و به مخاطب یادآوری می‌کند که تماشای فیلم، فرایندی فعال است که نیازمند دقت و تأمل است. سپس به خلاصه داستان فیلم و تحلیل تکنیک‌های هیچکاک می‌پردازد؛ از جمله نحوه استفاده از چیدمان فضایی، صدا و سکوت، و شیوه‌ای که در آن معماری محیط و طراحی صحنه به تعلیق و تنش روانی بدل می‌شوند. بخش مرکزی کتاب تحلیل نما به نمای فیلم است که در آن تقریبا هر نما با جزئیاتی همچون زاویه دوربین، نورپردازی، زمان‌بندی و دیالوگ بررسی شده است. این دقت گاه به مرز وسواس می‌رسد، اما برای دانشجویان و علاقه‌مندان به زبان سینما منبعی بی‌نظیر فراهم می‌کند. در پایان، شارف نشان می‌دهد که چگونه این جزئیات گرد هم می‌آیند تا تعلیق و مضمون اصلی فیلم را بسازند؛ مضمونی که فراتر از داستانی جنایی ساده، به تأملی درباره دیدن، چشم‌چرانی و خود ماهیت سینما بدل می‌شود. از منظر تحلیلی، شارف چند نکته کلیدی را برجسته می‌سازد: نخست، نقش محوری چشم‌چرانی و نگاه خیره در فیلم است. جف، شخصیت اصلی، با نگاه کردن از پنجره به زندگی همسایگان بدل به چشم‌چرانی می‌شود که مخاطب نیز ناگزیر با او همدست است. این وضعیت پرسش‌های اخلاقی و روان‌شناختی جدی درباره عمل دیدن مطرح می‌کند. دوم، اهمیت زبان بصری بر گفتار است؛ هیچکاک بخش عمده روایت را نه از طریق دیالوگ بلکه با نور، قاب و حرکت دوربین شکل می‌دهد. سوم، نقش فضا و فاصله، که هم در بعد معماری و هم در بعد نمادین، بازتابی از جدایی عاطفی و محدودیت‌های انسانی است. البته کتاب بی‌نقص نیست. برخی منتقدان یادآور شده‌اند که در بازنویسی دیالوگ‌ها یا توصیف نماها خطاهایی رخ داده و دقت کار همیشه یکدست نیست. همچنین حجم بالای جزئیات ممکن است برای برخی خوانندگان خسته‌کننده شود، به‌ویژه کسانی که بیش از آنکه به تحلیل رسمی علاقه‌مند باشند، به دنبال زمینه‌های تولید، تاریخ سینما یا زندگی هیچکاک هستند. با این حال، ارزش اصلی کتاب در همین نگاه موشکافانه و تأکید بر فرمی‌ترین عناصر سینماست.
در نهایت، «پنجره عقبی» کتابی است که بیش از هر چیز تماشاگر را به بازاندیشی در شیوه نگاه خود به فیلم دعوت می‌کند. این اثر به ما نشان می‌دهد که «پنجره عقبی» صرفا یک تریلر تعلیق‌آمیز نیست، بلکه اثری متا‌سینمایی درباره خود عمل دیدن و دیده شدن است. شارف با تحلیل‌های دقیق خود، لایه‌های پنهان هنر هیچکاک را آشکار می‌سازد و به ما می‌آموزد که چگونه تماشاگر فعال بودن، تجربه‌ای تازه از سینما به همراه می‌آورد. کتاب او اگرچه گاهی پرجزئیات و دشوار به نظر می‌رسد، اما برای هر کسی که می‌خواهد به ژرفای زبان بصری سینما و هنر روایت تصویری راه یابد، منبعی ارزشمند و الهام‌بخش است.
درباره استفان شارف
درباره استفان شارف
اس‍ت‍ف‍ان‌ ش‍ارف‌ (1919-2003) فیلمساز و نویسنده ای که در دهه 1970 رئیس بخش فیلم دانشگاه کلمبیا بود، در 12 مه در سن 83 سالگی درگذشت. خانواده وی در بیانیه ای گفتند که علت مرگ سرطان لنفاوی است. او در مزرعه ای در کورنیای ، N.H. آقای شارف زندگی می کرد ، که در 19 می 2003 ، دکتری کلمبیا را آغاز کرد.
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب پنجره عقبی" ثبت می‌کند