کتاب گوشه دنج کلاس; کتاب گوشه دنج کلاس

کتاب گوشه دنج کلاس

A Letter to My Teacher

کد کتاب : 22856
مترجم :
شابک : 978-6004625104
قطع : خشتی
تعداد صفحه : 35
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب گوشه دنج کلاس اثر دبورا هاپکینسن

کتاب «گوشه دنج کلاس» رمانی نوشته ی «دبورا هاپکینسن» است که اولین بار در سال 2017 انتشار یافت. این داستان درباره ی معلمی است که تأثیراتی سرنوشت ساز را بر زندگی یک کودک با رفتارهای چالش برانگیز، می گذارد. دانش آموز بی نام و نشان داستان در طول روایت، رفتارهایی را از خود نشان می دهد که خشم هم بزرگسالان و هم کودکان را برمی انگیزد. او بدون اجازه گرفتن، حرف هایش را با فریاد بیان می کند؛ با شوخی های خود در کلاس درس وقفه به وجود می آورد؛ و در دو اردو به همراه مدرسه، از بچه های کلاس جدا می شود و خود را به خطر می اندازد. او حالا در نامه ای که می نویسد، از معلمی سخن می گوید که به جای تحقیر و سرزنش او، تلاش کرد راه هایی را برای به کارگیری توانایی ها و استعدادهای دختر پیدا کند و از این طریق، مسیر زندگی دانش آموز خود را تغییر دهد.
دبورا هاپکینسن
دبورا هاپکینسون نویسنده آمریکایی کتاب های کودکان است، در درجه اول کتاب های داستانی تاریخی، غیر داستانی و کتاب های تصویری می نویسد. وی در لاول ، ماساچوست به دنیا آمد.
دسته بندی های کتاب گوشه دنج کلاس
ادبیات آمریکا
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
ادبیات کودک و نوجوان
داستان درام
دهه 2010 میلادی
کتاب کودک
کتاب مصور
نکوداشت های کتاب گوشه دنج کلاس
A funny, touching picture book.
یک کتاب مصور بامزه و تأثیرگذار.
Barnes & Noble
Readers will discover just how powerful a great role model can be.
مخاطبین متوجه خواهند شد که یک الگوی خوب، چقدر می تواند تأثیرگذار باشد.
Publishers Weekly Publishers Weekly
A valuable lesson in empathy.
درسی ارزشمند در مورد احساس همدلی.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews
قسمت هایی از کتاب گوشه دنج کلاس (لذت متن)
معلم عزیزم، هر زمان می خواستم چیزی به تو بگویم، گوشه ی لباست را می کشیدم و در گوشت زمزمه می کردم؛ این بار می خواهم نامه ای برایت بنویسم.
بچه ها که ساکت شدند، یک خبر مهم را بلند اعلام کردی: «عزیزانم! امسال قرار است دانش آموزان کلاس دوم برای خودشان توی مدرسه، یک باغچه درست کنند و در آن گیاه بکارند. یک تجربه ی معرکه و به دردبخور برای همه ی ما.» شادی کنان فریاد زدم: «جانمی جان! می خواهیم خاک بازی کنیم.»
و تو گفتی: «بله، درست است. اما قبل از آن باید کلی مطلب درباره ی گیاهان بخوانیم. باید ریاضیات یاد بگیریم تا بتوانیم زمین باغچه را اندازه گیری کنیم. باید نوشتن یاد بگیریم تا تصمیم هایی را که برای باغچه داریم، یادداشت کنیم.» خواندن؟ ریاضیات؟ نوشتن؟ ولی من توی دویدن و بپربپر کردن، مهارت بیشتری داشتم.