کتاب پرواز بدون او

After the Crash
کد کتاب : 259
مترجم :
شابک : 978-600-6732-75-6
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 332
سال انتشار شمسی : 1396
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : جلد نرم
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

برنده ی جایزه ی خانه مطبوعات فرانسه سال 2012

معرفی کتاب پرواز بدون او اثر میشل بوسی

در شب 22 دسامبر سال 1980، هواپیمایی در مرز فرانسه و سوئیس سقوط کرده و در زبانه های آتش می سوزد. 168 نفر از 169 مسافر این هواپیما در دم جان خود را از دست می دهند و تنها نجات یافته ی این سفر مرگ بار، دختری سه ماهه است. یک خانواده ی ثروتمند و یک خانواده ی فقیر، سرپرستی این دختر را از آن خود می دانند و این اختلاف، پرونده ای را باز می کند که برای حدود دو دهه به حکم نهایی منتج نمی شود. آیا نام این دختر، لیزی رز است یا امیلی؟ هجده سال بعد، کارآگاهی خصوصی به نام کردول گرند دوک، که از یافتن پاسخ عاجز مانده، تصمیم می گیرد تا قبل از پایان دادن به زندگی خود، گزارشی از تحقیقات مربوط به این پرونده را در اختیار دختر نجات یافته از حادثه ی سقوط هواپیما بگذارد. اما، درست زمانی که گرند-دوک آماده ی کشیدن ماشه برای خودکشی است، موفق به کشف رازی شده که همه چیز را تغییر می دهد. سپس حادثه ای روی می دهد که او را از فاش کردن این راز، بازمی دارد.

کتاب پرواز بدون او

میشل بوسی
میشل بوسی، زاده ی 29 آپریل 1965، نویسنده ی رمان های جنایی، مفسر مسائل سیاسی و استاد جغرافیای اهل فرانسه است.او نوشتن را در دهه ی 1990 آغاز کرد و اولین رمانش را زمانی نوشت که یک معلم جغرافی جوان بود. اما مراکز انتشارات متعددی، از انتشار این رمان سر باز زدند. او سپس به نوشتن داستان های کوتاه روی آورد و توانست موفقیت هایی به دست آورد و راه خود را در مسیر نویسندگی حرفه ای هموار کرد.
نکوداشت های کتاب پرواز بدون او
Terrifically compelling.
بسیار هیجان انگیز.
Boston Globe Boston Globe

Wonderfully ingenious and altogether satisfying.
به شکل شگفت انگیزی هوشمندانه و در مجموع رضایت بخش.
New York Times Book Review New York Times Book Review

A smart, complex mystery.
یک داستان معمایی هوشمندانه و پیچیده.
Shelf Awareness Shelf Awareness

قسمت هایی از کتاب پرواز بدون او (لذت متن)
او و پاسکال بر این عقیده بودند که پشت کردن به اقبال خوب، حالا که بالاخره به آن ها لبخند زده بود، کاری اشتباه است؛ اما هیچ وقت نباید به یک لبخند اعتماد کرد.

همیشه همین است: اگر داد و فریاد نکنی، هیچ چیز به دست نخواهی آورد.

همان طور که ویترال ها هیچ وقت از زندگی گله ای نکرده بودند، زندگی هم هیچ وقت برای تصحیح بی تعادلی ای که باعث درد و رنج بسیاری برای آنان بود، خود را به زحمت نینداخته بود.