کتاب قطار ساعت 4:50 از پدینگتون

from Paddington
کد کتاب : 2675
مترجم :
شابک : 9789643633264
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 343
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1957
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

معرفی کتاب قطار ساعت 4:50 از پدینگتون اثر آگاتا کریستی

در این نسخه انحصاری از ملکه راز، زنی در یک قطار شاهد قتلی است که در قطار دیگری در حال عبور رخ می دهد ... و فقط خانم مارپل داستان او را باور می کند.
برای یک لحظه دو قطار در کنار هم حرکت کردند. در آن لحظه یخ زده، السپت مک گیلیکودی با درماندگی از پنجره کالسکه اش به بیرون خیره شد در حالی که مردی دستش را دور گلوی زنی محکم می کرد. بدن مچاله شد. سپس قطار دیگر دور شد. اما چه کسی به جز دوست خانم مک گیلی، جین مارپل، داستان او را جدی خواهد گرفت؟ از این گذشته، نه شاهد دیگری وجود دارد، نه مظنونی، و نه پرونده ای -- زیرا نه جسدی وجود دارد و نه کسی گم شده است.
دوشیزه مارپل از دوست جوان بسیار کارآمد و باهوش خود، لوسی آیلسبارو، می خواهد که به خانواده کراکنتورپ که به نظر می رسد در قلب معماست نفوذ کند و به افشای یک قاتل کمک کند.

کتاب قطار ساعت 4:50 از پدینگتون

آگاتا کریستی
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آ...
نکوداشت های کتاب قطار ساعت 4:50 از پدینگتون
Of all Christie’s detectives, it’s Jane Marple who best understood what can drive ordinary people to the extraordinary act of taking a life.
از میان همه کارآگاهان کریستی، این جین مارپل است که به بهترین وجه درک کرده است که چه چیزی می تواند مردم عادی را به سمت عمل خارق العاده از دست دادن یک زندگی سوق دهد.
S. J. Rozan

A model detective story, there is never a dull moment.
الگوی یک داستان کارآگاهی، هرگز لحظه ای کسل کننده وجود ندارد.
Times Times

قسمت هایی از کتاب قطار ساعت 4:50 از پدینگتون (لذت متن)
برابر این گزارش ها او حدود ساعت سه و سی وپنج دقیقه در سوتبی دیده شده بود. اما از قرار معلوم، زیاد در آنجا نمانده بود. عکسش را در قهوه خانه راسل تشخیص نداده بودند، اما چون موقع صرف چای آن محل خیلی شلوغ می شود و هارولد هم از مشتریان پر و پا قرص و همیشگی آنجا نبود، این موضوع چندان مایه تعجب نبود. مرد خدمتکاری که در خانه هارولد کار می کرد، تصدیق کرد که او برای تعویض لباس و شرکت در مهمانی شام ساعت یک ربع به هفت به منزلش واقع در کاردیگان گاردنز رفته و کمی ناراحت به نظر می رسیده است. چون مهمانی در ساعت هفت و نیم شروع می شد و هارولد احساس می کرد که دیر شده است. مرد خدمتکار به خاطر نمی آورد که سروصدای برگشتن هارولد از مهمانی به خانه را شنیده باشد. به ویژه که مدتی از این جریان می گذشت و به خاطر آوردن دقیق آن امکان پذیر نبود. به طور کلی، او اغلب متوجه ورود آقای کراکن تورپ به خانه نمی شد.