سال 533 هجری خورشیدی یعنی نه قرن پیش، در سهرورد، روستایی نزدیک شهر زنجان، پسری به دنیا آمد به اسم شهاب الدین؛ شهاب الدین سهروردی. سرنوشت شهاب الدین مثل اسمش بود: کوتاه و درخشان همچون شهاب های آسمانی و خوشبو و زیبا همچون سهرورد یا گل سرخ... با سهروردی فلسفه ی تازه ای زاده شد با نام فلسفه ی اشراق. فلسفه ای که بیش از هر چیز از نور سخن می گوید؛ از نبرد نور و تاریکی؛ از فرشته ای نورانی که در هر چیز پنهان است؛ از اندیشه که شکلی از نور است؛ از لطیف تر شدن هر چیز به عنوان نورانی تر شدنش؛ مثلا این که گیاه از خاک نورانی تر است و انسان می تواند پی در پی نورانی تر شود. او برای بیان افکارش، از داستان و تمثیل بهره برده و با زبانی شاعرانه و خیال انگیز از سیمرغ، عقل سرخ، هدهد و گوهر شب چراغ سخن می گوید.
این کتاب با الهام از رساله ها ی صفیر سیمرغ، حکمت اشراق، عقل سرخ و آواز پرجبرئیل سهروردی نوشته شده است.
کتاب گرگی که با فرشتگان رقصید