رساله «سرمایهداری،خانواده، و زندگی شخصی» نوشته ایلای زارتسکی درباره اندیشه مترقی نسبت به تأثیر صنعتیشدن بر خانواده، که در سال ۱۹۸۷ در دانشگاه مریلند ارائه شد، بررسی میکند که چگونه روشنفکران دوره ترقیخواهی آمریکا در فاصله ۱۸۹۰ تا ۱۹۲۰ کوشیدند پیامدهای عمیق سرمایهداری صنعتی را بر زندگی خانوادگی درک کنند و از دل این واکنشها، بنیانهای فرهنگی اولیه دولت رفاه را شکل دهند. زارتسکی آثار اصلاحطلبان، مددکاران اجتماعی، فمینیستها و اقتصاددانانی را دنبال میکند که شاهد فروپاشی تولید خانگی، گسترش کار مزدی، رشد شهرنشینی و چندپارگی طبقاتی بودند و میکوشیدند معنایی تازه برای خانواده در این نظم جدید بیابند. او استدلال میکند که سرمایهداری صنعتی با جدا کردن قلمرو کار از قلمرو زندگی، فضایی خصوصی و عاطفی را پدید آورد که خانواده را از یک نهاد اقتصادی به جایگاهی برای صمیمیت، هویت شخصی و معنایابی فردی بدل کرد. همین بازتعریف، خانواده را به چشم بسیاری از اصلاحطلبان به نهادی تثبیتکننده در جامعهای پرتلاطم تبدیل کرد؛ نهادی که میتوانست فشارهای بیگانهساز کار صنعتی را تعدیل کند و نوعی تداوم روانی و اخلاقی فراهم سازد. از نگاه زارتسکی، این دگرگونی فرهنگی زمینهای شد برای شکلگیری ایده حمایت دولتی از خانواده، بهویژه از مادران و کودکان؛ حمایتی که دیگر نه خیریهمحور، بلکه نهادی و ساختاری تصور میشد و در نهایت به پیدایش نخستین سیاستهای رفاهی کمک کرد. در تحلیل زارتسکی، دیالکتیک سرمایهداری و خانواده نقطه مرکزی است: هرچه نقش اقتصادی خانواده کاهش مییافت، اهمیت آن به عنوان پناهگاه عاطفی افزایش پیدا میکرد و این تغییر نه صرفا مادی، بلکه عمیقا ایدئولوژیک بود. بسیاری از متفکران ترقیخواهی، بهجای سوگواری برای زوال ساختارهای قدیمی، خانه را به عنوان پایگاهی اخلاقی و انسانی بازسازی کردند. این روند با شکلگیری الگوی «رفاه مادرانه» پیوند میخورد؛ سیاستهایی که در آنها دولت میبایست نه تنها نظم عمومی، بلکه بنیادهای اخلاقی خانواده را پشتیبانی کند. تحلیل جنسیتی زارتسکی نیز این تصویر را تکمیل میکند: صنعتیشدن اگرچه زنان را بیشتر به کار خانگی بدون دستمزد سوق میداد، اما نقش آنها را به عنوان مراقبان اخلاقی جامعه برجستهتر میکرد. بسیاری از اصلاحطلبان نقش خانگی زنان را نه واپسگرایانه، بلکه بهلحاظ اخلاقی ضروری میدانستند و همین نگاه به یکی از مبانی فکری سیاستهای رفاه کودکان و قوانین حمایتی تبدیل شد. زارتسکی در مجموع تأکید میکند که برای فهم انتقال سرمایهداری، باید به نقش ایدهها توجه کرد؛ ایدههایی که میان دولت، خانواده و بازار رشتهای ایدئولوژیک ایجاد کردند و مشروعیت شکلگیری دولت رفاه را توضیح میدهند. بهرغم نقاط قوت فراوان در ترکیب تاریخ فکری، مطالعات جنسیتی و نظریه اجتماعی، رساله او گاه به دلیل ماهیت پایاننامهای خود از نظر دادههای تجربی محدودتر است و تمرکز آن بر زمینه آمریکایی مانع تعمیم کامل نتایج به سایر کشورها میشود. بااینحال، اثر او تحلیل درخشانی ارائه میدهد از اینکه چگونه متفکران مترقی تلاش کردند جهان آشفته صنعتی را با دفاعی نو از خانواده آشتی دهند. رساله زارتسکی همچنان متنی بنیادی برای فهم پیوند میان کار، جنسیت، خانواده و دولت در آغاز قرن بیستم است و نشان میدهد که دولت رفاه از دل چه تلفیقی از نگرانیهای اخلاقی، دغدغههای جنسیتی و تحولات سرمایهداری سربرآورد.
درباره ایلای زارتسکی
ایلای زارتسکی استاد تاریخ در مدرسه تحقیقات اجتماعی است.
دسته بندی های کتاب سرمایه داری،خانواده،و زندگی شخصی