کتاب وقتی کسی درخت های چهارباغ را بشمارد

vaghti Kasi Derakht-haye Chahrbagh Ra Beshomarad
کد کتاب : 39407
شابک : 978-6003841383
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 168
سال انتشار شمسی : 1399
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت
فاطمه سرمشقی
نویسنده ی ایرانی است که در سال 1357 به دنیا آمد. بعد از دانشگاه نوشتن را شروع کرد. قبل از همه «مهرآیین» دختر هشت ساله اش داستان هایش را می خواند. اولین کتابش فیل کوچولو چی کار می کنی؟ است و کتاب های دیگرش شاه شکمو، راز نقاشی هایمانی، شاخه ای که همه چیز را دید و چه کسی خط وخال ها را برداشته است.
دسته بندی های کتاب وقتی کسی درخت های چهارباغ را بشمارد
قسمت هایی از کتاب وقتی کسی درخت های چهارباغ را بشمارد (لذت متن)
چهارباغ پر از قصه بود، قصه هایی که کسی جز اهالی آنها را باور نمی کرد، اگر به گوش غریبه ای می رسید، لب ورمی چید که روزگار این قصه ها و حکایت ها گذشته و آن قدر رفتند و آمدند تا دیگر کسی جرأت نمی کرد آن ها را برای دیگران تعریف کند. قصه ها حبس شدند در سینه ی پیرمردها و پیرزن هایی که دیگر حتی نوه هایشان هم زبان شان را نمی فهمیدند. مردم هنوز هم چهار باغ را می دیدند، از کنارش می گذشتند ولی دیگر کسی نمی دانست چرا آن سوی باغ های انگوری، دوازده یا سیزده درخت سپیدار روییده که هیچ کلاغی جرات ندارد روی شاخه هایش لانه بسازد! هر بار که چهارباغ را می دیدم، سپیدارها شاخه دراز می کردند و من را جوری می کشاندند سمت خانه ی کوچک و خراب کنار چشمه که انگار یک نفر منتظرم است تا برایم قصه بگوید! هیچ وقت کسی را در آن خانه ندیدم اما هر بار صدای هلهله و کل کشیدن و دست زدن هایشان گوشم را پر می کرد و خیالات برم می داشت که شاید جایی همان اطراف عروسی است، آن قدر به چهارباغ رفتم، خود به خود سر از آن خانه در آوردم و کسی را ندیدم که قصه اش را برایم تعریف کند تا بالاخره فراموش کردم که چهارباغ روزی قصه ای داشته است. این رمان داستان فراموشی من و تمام اهالی روستایی است که روزی درخت های چهار باغ را دیده و آنها را شمرده اند.