کتاب عمارت مرموز 2

Watch Hollow: The Alchemist's Shadow
(شبح کیمیاگر)
کد کتاب : 41152
مترجم :
شابک : 978-6004629379
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 175
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2020
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

«گرگوری فونارو» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب عمارت مرموز 2 اثر گرگوری فونارو

کتاب «شبح کیمیاگر» رمانی نوشته «گرگوری فونارو» است که نخستین بار در سال 2020 انتشار یافت. خانواده «تینکر» موفق شد شرارتی بزرگ را از بین ببرد و اوضاع عمارت را رو به راه کند. اما خیلی زود، «آگاتا» و «آلجرنون» به همراه پرستار خود از راه می رسند و ادعا می کنند که آن ها وارثان عمارت هستند. وقتی چیزی تا این اندازه عجیب رقم می خورد، می توانیم انتظار داشته باشیم که آشوب دوباره قرار است «عمارت بلکفورد» را زیر و رو کند. یک نیروی شرور جدید، هزارتویی خطرناک را به وجود آورده است. بچه ها حالا باید با یکدیگر همکاری کنند تا گره از این معما بگشایند و در مقابل نیروی شرور بایستند. این کار بسیار سختی است، اما آن ها می توانند از حیوانات چوبی درون ساعت کمک بگیرند.

کتاب عمارت مرموز 2

گرگوری فونارو
گرگوری فونارو در کرانستون رود آیلند بزرگ شده و اولین داستان خود با عنوان "ارواح در پنجره" را در کلاس چهارم نوشت. او این را بهترین کار خود می داند ، اما متأسفانه با گذشت زمان از بین رفته است. پس از دبیرستان ، گرگوری در دانشگاه تئاتر در دانشگاه نیوهمپشایر فارغ التحصیل شد و پس از کارهای مختلف بازیگری ، کارشناسی ارشد خود را در هنرهای تئاتر از دانشگاه براون و مدرکی در بازیگری از هنرستان FSU / Asolo دریافت کرد. او در دانشگاه کارولینای شرقی درام را تدریس می کند.
نکوداشت های کتاب عمارت مرموز 2
It will satisfy readers in search of a pleasantly scary read.
این اثر، مخاطبینی را راضی خواهد کرد که به دنبال یک داستان ترسناک لذت بخش هستند.
Bulletin of the Center for Children's Books

The second installment of the thrilling Watch Hollow series.
دومین عنوان در مجموعه مهیج «عمارت مرموز».
Amazon Amazon

A must-read series.
مجموعه ای ضروری.
Fantastic Fiction

قسمت هایی از کتاب عمارت مرموز 2 (لذت متن)
درست بود که فقط سی و دو سال داشت، اما احساس می کرد سنش بیشتر است. شاید چون زمان زیادی را صرف فراموش کردن کودکی اش کرده بود و خاطراتش دورتر از آنچه واقعا بود، به نظر می رسید. و خب، چه چیزی را می خواست به خاطر بیاورد؟ تنهایی؟ یک آپارتمان قدیمی و کثیف در «لیدز» و ناامیدی از فرار از دست پدری که بیشتر مثل کلفت ها با او رفتار می کرد تا دخترش؟

هرچند که وقتی «بدلیا» در نوزده سالگی به موسسه آمد تا آنجا کار کند، شرایط به کل تغییر کرد. البته او از بچه های دیگری هم نگهداری کرده بود، ولی هیچ کدامشان مثل «آگاتا» و «الجرنون کوجیما» نبودند. در این دو سالی که «اسکار اسنوکت» او را استخدام کرده بود تا در عمارت تاریک و دلگیرش از آن ها مراقبت کند، «بدلیا گریوز» قانون اصلی موسسه را زیر پا گذاشته بود: او عاشق آن بچه ها شده بود.

سر این که چه بکنند یا نکنند، بحث بالا گرفت ولی با وجود اعتراض های «آگاتا»، در نهایت تصمیم بر این شد که هر گروه مسیر خودش را برود. ناله و غژغژ خانه دوباره درآمده بود و راهرویی که به کتابخانه ختم می شد، تاریک شده بود؛ مشعل ها خاموش شده بودند. حق با «تورستن» بود: جادوی سیاه داشت به سرعت پخش می شد!